شهید" گرانى جعفرى": آتش عشق به حسين (ع) قلبم را سوزانده است

به گزارش نوید شاهد کهگیلویه و بویراحمد، شهید گرانى جعفرى سال1342 در خانواده ای متدین ومؤمن از روستای تمبی چشم به جهان گشود. سرانجام در اول مرداد سال 62 در منطقه پیرانشهر به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شهر چرام به خاک سپردند.

مروری بر وصیتنامه شهید

ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم ان لهم الجنه

بدرستى كه خداوند جانها و مالهای  مؤنين را خريدارى مى كند تا در عوض بهشت را نصيبشان گرداند .

بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان پدر و مادر عزيزم ، من اين راه را انتخاب كردم كه منتظر من نباشيد - چون نرفتم كه زنده برگردم ، رفتم با كفر مبارزه كنم ، بكشم سران كفر را اگر نتوانستم كشته شوم .

وصيت مى كنم كه هرگز در شهادت من اشك نريزيد فقط براى غريبى امام حسين (ع) سالار شهيدان گريه كنيد .

سخنی با مادر مهربان

تو اى مادر مهربانم مى دانم كه چقدر زحمت برايم كشيدى ولى نتوانستم آن زحمتهاى شما را جبران كنم . از تو مى خواهم كه مرا حلال كنى و ببخشى .مادر جان مى دانم كه شهادت فرزند براى مادر چقدر دردآور است ولى چكار كنم كه آتش عشق به حسين (ع) قلبم را سوزانده است ، مى توانم دورى تو را تحمل كنم ، ولى نمى توانم دورى از راه امام حسين را تحمل كنم .

سخنی با پدر عزیز

 اى پدر مهربانم مى دانم كه خيلى زحمت برايم كشيدى و موى و سر و رويت را به پاى من سفيد كردى و فقط به من چشم بسته بودى كه در اين موقع پيرى دستت را بگيرم . ولى به خدا قسم پدر جان آنقدر عشق دلرباى حسين اين جگرگوشه حضرت زهرا (س) در من اثر كرده است كه گوئى مى خواهم پرواز كنم و به سوى او بشتابم ولى چكار كنم كه لياقت رسيدن به خداوند و حسين را ندارم .

از بسكه گناه كردم گناهان قلبم را سياه كرده اند و در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى خجالت مى كشم كه خود را سرباز امام حسين (ع) و امام زمان (ع) بدانم زيرا من لياقت سرباز بودن چنين رهبران و بزرگانى را ندارم ولى اين رهبران و بزرگان كرامت دارند ، لطف دارند كه ما را جزء سربازان واقعى خودشان قرار بدهند.

 در هر حال از شماها مى خواهم كه صبور باشيد و براى رضاى خداوند صبر كنيد و بگوئيد (الهى رضا به قضائك و تسليما لامرك) يعنى خداوندا ، راضى هستم به قضاى تو و تسليم امر تو مى باشم .

 خواهرم مانند زینب الگو باش

تو اى خواهر عزيز و مهربانم مى دانم كه شهادت من براى تو خيلى سخت است ولى خواهر جان مگر شهادت امام حسين (ع) با هفتاد دو تن براى زينب (س) سخت نبود ؟  خواهر جان حضرت زينب الگوى زنان بود و براى رضاى خداوند اين سختيها را تحمل كرد از تو مى خواهم كه همچون زينب الگو و مقاوم باشى رضاى خداوند صبر كنى.

 ولى پدر و مادر عزيزم از اينكه من در دنيا كامى نديدم بدانيد كه حجله من سنگر من و عروس من اسلحه ام مى باشد و شماها وقتيكه جسد من را حمل مى كنند ، آمبولانسها آژير خطر نزنند و فقط بوق شادى بزنند و بوق شادى را به طرف خانه ام بزنند زيرا كه روز تولد من است و روزى است كه با افتخار پا به زندگى جاويدى مى گزارم .

طلب بخشش و حلالیت

اى عموى عزيز و مهربانم  مى دانى كه من در خانواده ام هيچ كس را به اندازه شما دوست نداشته و ندارم ، چونكه تمام عمر خود را در كنار تو گذراندم اگر بدى از من ديدى مرا ببخشيد .

 از تمام فاميلهايم طلب بخشش مى كنم . و پدر و مادر مهربانم به شما وصيت مى كنم كه برادران كوچكم را طورى نصيحت كنيد كه راهم را ادامه بدهند و همين راهى كه راه حسين (ع) است ادامه بدهند و هيچگاه امام عزيز را تنها نگذارند و گوش به فرمان رهبر باشيد و دعا براى امام را در موقع نماز خواندن فراموش نكنيد .

در خاتمه از كسانيكه برخوردى با آنها داشتم مى خواهم كه به بزرگوارى خودشان مرا ببخشند و از كليه برادران و خواهران كه بر سر قبرم گرد مى آيند تشكر مى كنم .

در موقع تشييع جنازه ام اين شعار را سر بدهيد :

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد