پیشتازان انقلاب/ معرفی شهدای 19 آبان سال 57
به گزارش نوید شاهد کهگیلویه وبویراحمد، جوانان استان در تبلیغ و اشاعه فرمایشات حضرت امام خمینی (ره) اقدامات مختلفی داشتند. نهایتاً در 19 آبان سال 57 با تجمع و دادن شعار علیه شاه ملعون جلوی مسجد جامع گچساران با نیروهای رژیم طاغوت درگیر شدند که بر اثر تیراندازی مستقیم آنها جوانان غیور و شجاع این خطه از استانمان به شهادت رسیدند.
شهید حسین امینی سال 1338 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.
در سال دوم دبیرستان (1356) در پی اعتصابی که در دبیرستان رخ داد، او را محرک اصلی
شناختند و با تمهیدات مختلف از جمله کم کردن نمره انضباط و اخطار کتبی متعدد به
خانواده وی و درنهایت با اینکه او در طول دوران تحصیل خود شاگرد ممتاز بود، وی را
در چند نمره درسی تجدید کردند. ولی او همچنان با فعالیت در زمینه رشد و آگاهی دانش
آموزان همدوره خود و ایراد مقاله هایی در زمینه های مختلف فرهنگی و اجتماعی مورد
نظر و تعقیب مأموران رژیم واقع می شد. ایشان از کلاس اول (رشته ریاضی -فیزیک) در
دبیرستان سعدی اصفهان مبارزه مخفیانه خود را با رژیم پهلوی آغاز کرد.
همزمان با علنی شدن قیام مردم علیه
رژیم، بویژه پس از واقعه 17 شهریور 1357، وی و دوستانش اولین تشکیلات و تظاهرات
علنی را در خیابانهای شهر پی ریزی کردند و بارها با مأموران ساواک درگیر شدند .
در یکی از شبها پس از قرائت خطبه ای
از نهج البلاغه و مقاله ای درباره حجاب در مسجد بیت العباس، مورد بازخواست شدید
ساواک قرار گرفت. ایشان جوانی بسیار مؤدب و متواضع، ساده و بی تکلف بود و در
ایثار و گذشت در حق دوستان، هوش و استعداد و تلاش بی وقفه در ایجاد تشکیلات و
انسجام بین دوستان سر آمد بود. وی 19آبان سال57 در شب عید قربان به دست مزدوران
رژیم پهلوی، در مسجد شهیدان به شهادت رسید.
پیام شهید
دوستان عزيز فرصتي را كه مي خواستيد،
به رهبري امام خميني پيش آمده است. كوشش كنيد آنهايي كه با عيش و نوش طلبي خودشان
مي خواهند در اين مملكت حكومت كنند بيرون كنيد و كشوري آباد و مملكتي اسلامي براي
خود بوجود بياوريد. زيرا كه ملت ايران زير بار ظلم نخواهد رفت و جاي آنها در اين
كشور نيست .
در حقیقت با این فعالیتها مغازه ایشان
مرکزی برای رفت و آمدهای مذهبی بود که به همین دلیل ساواک فعالیتهای وی را زیر نظر
گرفت در سال 57-56 تظاهرات مردمی به رهبری امام امت شروع شد و او در این دوران نقش
مهمی در شهرستان گچساران به عهده داشت در صبح یکی از روزها بعد از تیراندازی مأموران
رژیم که منجر به بر هم زدن مراسم سخنرانی گردید شهید بلافاصله برخاسته پشت میکروفن
قرار گرفت و مردم را به استقامت و شجاعت دعوت کرد و آیه " ولا تحسن الذین
قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربهم یرزقون" را تلاوت نمود و
سرانجام در اجتماع با شکوهی که بعد ازظهر همان روز(19 آبان 57) از طرف مردم گچساران در مسجد شهیدان ایجاد شده
بود مأموران نظامی رژیم پهلوی به طرف مردم تیراندازی کردند و از جمله شهید بلادیان
مورد اصابت قرار گرفت وبه درجه ریع شهادت نایل آمد
آری هر چند به هنگام پیروزی انقلاب شهدای
راه پیروزی در جشن آزادی و آزادگی در جمع مردم نبودند اما از فردوس برین شاهد به
ثمر نشستن انفجار نور که حاصل خون پاکشان می باشد، بودند.
شهيد مذكور پارسي سال1337 در روستاي
برديان از روستاهاي توابع دهدشت در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد . شهيد در دامان
پاك اين خانواده دوران كودكي خود را سپري كرد و از همان اوايل كودكي آثار تيزهوشي
و استعداد خدادادي فراوان در او پيدا بود .
براي گذراندن دوران متوسطه تحصيلي به
شهر دوگنبدان رفت و در دانشسراي تربيت معلم مشغول به تحصيل شد .همواره با كتابهاي
مذهبي رابطه خوب و بسيار نزديكي داشت. شهيد با وجود كنترل عوامل رژيم سابق با
علاقه اي كه به اسلام و امام داشت همواره در كنار تحصيلات عادي خود به بالابردن
معلومات مذهبي خود نيز مبادرت مي ورزيد هیچ گونه ترس و شك و ترديدي نداشت.
تا اينكه در روز 19 آبان ماه سال 1357 پيكر
نازنينش در مسجد شهيدان گچساران به خاك و خون غلتيد و با دادن خون و جان عزيز خود
بقاي اسلام و انقلاب اسلامي را بيمه كرد. تا ابرقدرتها و زورگويان عالم بدانند كه
ما ملتي هستيم كه در راه دفاع از دين و ناموس خودمان و اموال كه آسان است جان خود
را هم به راحتي و بدون هيچ ترديدي تقديم مي كنيم و در واقع شهيد پارسي در مسجد
شهيدان گچساران با خون سرخ خود نوشت : استقلال آزادي جمهوري اسلامي
شهید غريب پرويزي سال 1338 در هنگام غروب يكي از دهكده هاي جنوب
استان فارس به نام شاه تسليم ديده به جهان گشود . چون از همان كودكي شوق بسيار
زيادي به درس خواندن داشت با راهنمايي معلمان براي ادامه تحصيلات با برادرش به
گچساران فرستاده شد . در رشته رياضي فيزيك امتحان داد و در اين رشته هم با موفقيت
كامل قبول شد و ادامه تحصيل داد در دبيرستان دكتر علي شريعتي كه سال آخر او بود كه
خوشبختانه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت آيت الله العظمي امام خميني شروع شد
فعاليتهاي انقلابي كه قبلاً در رژيم كثيف پهلوي چه در دبيرستان و چه در خارج از
محيط مدرسه عليه رژيم داشت افزايش داد و تمام اوقات به تظاهرات خياباني و ارشاد
مردم ناآگاه پرداخت و هميشه دنباله رو اين بود كه تا انقلاب اسلامي ايران به
پيروزي كامل مي رسد .
تا اينكه در روز 19آبان ماه سال 1357
در مسجد جامع كه بعداً به نام مسجد شهيدان نامگذاري شد براي اعتراض از كارهاي غيرانساني
رژيم منفور پهلوي مردم به تحصن نشسته بودند كه ناگاه توسط نوكران خود فروخته مسجد
به رگبار مسلسل بسته شد در اين لحظه در حدود 6 تا گلوله به بدن اين شهيد مبارز
اصابت كرد و چشم از اين جهان بشري فروبست و به آرزوي خود رسيد و او خون سرخ خود را
نثار انقلاب اسلامي كرد و با خون خود انقلاب اسلامي را آبياري كرد كه همين بهترين
آرزوي او بود جامه عمل پوشيد و در راه خدا و قرآن و اسلام شهيد شد
.
شهید حسین کیامرثی سال
1314 در روستای امامزاده منیر از ایل قشقایی در خانواده ای مذهبی و عشایری دیده به
جهان گشود. خدمت سربازی را انجام داد اما تحصیلات را تا چند کلاس به حد خواندن و
نوشتن ادامه داد. او در نزد خانواده بسیار عزیز بود . زمانی که می خواست به خدمت
سربازی برود مادرش اصرار داشت که به شهری که خدمت می کند برود و کنار پادگان چادر
بخرند. در اوج تظاهرات برعلیه رژیم منفور پهلوی شرکت و فعالیت زیاد داشت و می گفت
چون نسل آینده به ما احتیاج دارد باید زمینه خوب زندگی کردن را برای آنها فراهم
کنیم.
سرانجام در تاریخ 19آبان سال 57 در
جلوی مسجد شهیدان با ضرب گلوله رژیم منفور پهلوی به شهادت رسید. تا سالها خون وی
که دستان خود را به خون زده بود و به دیوار حیاط مسجد زده بود نمایان بود.