روح شهادت در عكس من نیست
به گزارش نوید شاهد کهگیلویه وبویراحمد،شهید هژير افروزه پور سال 1343 در روستاي تل بابينه در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و در دامن مادري رئوف و پاكدامن و پدري زحمتكش پرورش يافت .
در اين مدت كوتاه چنان تربيت شد كه براي ديگران در آن روستا زبانزد بود. در سال 1350 وارد دبستان زادگاهش شد و دوره ابتدايي را تا سال 1356 به پايان رسانيد و در مهرماه همان سال وارد آموزشگاه حرفه اي دهدشت گرديد و شروع به تحصيل نمود و پس از دوره سه ساله موفق به اخذ مدرك سوم آموزشگاه حرفه اي شد و در واقع يكي از هنرجويان شايسته اين هنرستان بود.
از همان دوران كودكي قلب كوچكش سرشار از عشق به الله بود اما بنا به فشار زندگي عشايري از تحصيل منصرف شد. شهيد در چنين سني كه توانايي كار نداشت بيكار نمي نشست و هميشه يار و مددكار پدر خود بود و در مزرعه به والدين خويش كمك مي کرد.
شهيد افروزه پور آنچنان با ادب و متين بود كه هميشه حالت مظلومانه داشت تا اينكه پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري قائد بزرگ امام خميني بت شكن به ثمر رسيد. هميشه در فكر بود كه از هر راهي به اسلام كمك كند تا اينكه جنگ تحميلي شروع شد .
هميشه هواي رفتن به جبهه را در سر مي پروراند و لحظه اي آرام نمي نشست. چون عشق به خدا در قلب او رسوخ كرده بود و آرزوي زيارت كربلا را مي كرد، تا اينكه در سال 1361 خود را آماده نبرد حق عليه باطل نمود با ثبت نام در بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت خود را براي رزمي بي امان آماده نمود.
بعد از پايان دوره آموزشي عازم جبهه خونين جنوب كشور شد در آن زمان كه بعثيان وحشيانه در دشتهاي خوزستان به داخل كشور ايران پيشروي خود را ادامه مي دادند. شهيد افروزه پور، ايمان قوي داشت و سهم خود را ايفا نمود و همگام با ساير رزمندگان جلوي آنها را گرفت و جنگيد تا اينكه دوره اش تمام شد، به خانه اش برگشت.
چون دانشگاهي همچون جبهه را پشت سر گذاشته بود به كارهاي كوچك خانه قانع نشد. دنبال گمشده و هدف و آرزويش مي گشت بعد از چندي دوران سربازي وي فرارسيد. دوباره خود را براي اين وظيفه و تكليف الهي و مقدس، آخرين نقطه یعنی شهادت مهيا نمود. چون علاقه زيادي به خدمت در سپاه پاسداران داشت. موفق به گرفتن دفترچه آماده به خدمت جهت گذراندن دوره سربازي در سپاه پاسداران گشت .
شهيد را جهت دوره آموزشي به جهرم اعزام و بعد از پايان و مبارزه با ضدانقلاب به كردستان اعزام نمودند و يكي از مبارزان تيپ ويژه شهداي كردستان بود. دليرانه در برابر احزاب كومله و دموكرات چنان جنگيد كه يك مرتبه در جبهه حاج عمران مجروح شد . ديداري چند روزه با خانواده خود در محل داشت و بعد از بهبودي يافتن دوباره به مقصدش بازگشت بعد از مدتي باز به مرخصي آمد.
شهيد براي يكي از برادران صحبت كرد ه بود كه شب خواب ديدم كه امام در تيپ و در واحد ما نماز جماعت برگزار كرده است و بعد از آن يك دسته گل به من هديه نمود. اين خود گواه بر اين بود كه به زودي به لقاءالله مي پيوندد كه پيوست در روز 27 اردیبهشت 62 در حال نبرد با ضدانقلابيون كردستان به درجه رفيع شهادت نایل آمد و در زادگاهش به خاك سپرده شد .
آري عروسي هژير به شهادت تبديل شد و صفير گلوله ها عقد او را خواندند و در پوششي از خون تازه و سرخ در هلهله شادي مسلسلها و بارش نقل شرب در حجله سنگر شهادت را در آغوش كشد .
خصوصيات اخلاقي شهيد هژير افروزه پور
شهيد وقتي كه از دور می آمد چهره پرنورش مشاهده مي شد. قبل از اينكه به او نزديك شوي با تبسمي كه هميشه در حرف زدن داشت سلام مي كرد و هيچوقت انتظار نمي كشيد كه كسي به او سلام كند وقتي در يك اجتماع بزرگ حضور مي يافت تا كسي از او سوالي نمي كرد، حرفي نمي زد .
هر بار كه به مرخصي مي آمد قبل از آنكه كسي او را زيارت كند از دوستان و خويشاوندان سركشي مي كرد . يك شب به خانه يكي از دوستان خود رفته بود دوست وي به او گفت: هژير جان يك قطعه عكس به من بعنوان يادبودي بدهيد وي در جواب گفت تا زماني كه زنده هستم روح شهادت در عكس من نسيت ارزش ندارد ولي زماني ارزش خواهد داشت كه به هدفم يعني شهادت برسم .
شهيد هميشه اوقات داراي يك تسبيح بود كه با آن به ذكر خدا مشغول بود و جهت ترويج اسلام در جامعه وي از كتابهاي شهيد مطهري و دستغيب مطالعه مي نمود . كه چندين جلد از كتابخانه كوچكش به يادگار مانده است . شهيد در خانواده خود مظلومترين فرد بود و هميشه نسبت به زندگي ساده عشايري علاقه بخصوصي داشت و از تجملات دنيوي متنفر بود هميشه براي پيروزي رزمندگان اسلام و سلامتي امام امت دعا مي كرد .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد