خاطره خودنوشت شهید کردگاری«4»
شهید «محمدرضا کردگاری» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ما با اتوبوس به يک هتل که دست سپاه بود رساندند. حوصله نبوده يک ساعت هم در اتوبوس در راه بوديم خلاصه وقتی...» متن کامل قسمت چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

استقرار در مدرسه مسیحی ها

به گزارش نوید شاهد فارس،  شهید «محمدرضا کردگاری» یکم آذر سال 1341 در خانواده ای مذهبی و متدين و دوستدار اهل بيت(ع) در شهرستان نی ريز دیده به جهان گشود.  7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصيلات خود را تا پايان دوره دبيرستان با موفقيت گذراند. با شروع جنگ تحميلی لباس رزم را به تن کرد و عازم جبهه نبرد شد. وی در عمليات های بيت المقدس و ثامن الائمه(ع) شرکت کرد و سرانجام 22 فروردین سال 1361 آسمانی شد. پیکر پاکش پس از 9 سال مفقودیت تفحص و به زادگاهش بازگشت و در گلزار شهدای نی ریز به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: 5 ساعتی که تبدیل به سه روز انتظار شد

متن خاطره خودنوشت«4»: استقرار در مدرسه مسیحی ها

صبح شنبه نيز با تمام بی حوصلگی ظهر شد و ما حرکت کرديم و بعد از سه روز و سه شب 46 ساعت به آبادان رسيديم با بدنی خسته و گرسنه و تشنه ابتدا مقداری خرما گير آورديم و خورديم و بعد ما با اتوبوس به يک هتل که دست سپاه بود رساندند. حوصله ی نبوده يک ساعت هم در اتوبوس در راه بوديم خلاصه وقتی رسيديم ابتدا غذای سيری خورديم و باز ما را بعدازظهر از آن جا به يک مدرسه بردند که مخصوص مسيحی ها بود.

مدرسه مجللی بود در اتاقی که ما بوديم پيرمردهای تهرانی که از بسيج آمده بودند نيز بودند. روحيه ی عجيبی داشتند. ای کاش همه پيرمردهای ما اين جور بودند.

محرم و نوحه امام حسین(ع)

روز يک شنبه 19 آبان ماه 1359 بعد از نماز مغرب عشا چون اول محرم بود در مسجد نوحه ی جالبی خوانديم (حسين جانم ما همه در راه بهر کربلا بهر کربلا کشيم ظالم دشمن اسلام زنده باد اسلام زنده باد اسلام)

هتل آبادان

دوشنبه 19 آبان ماه 1359 امروز صبح می‌خواستيم به هتل آبادان برويم چون مقر ما عوض شده بود در حياط منتظر اتوبوس بوديم که نوه ی امام سيد حسين فرزند سيد مصطفی آمد و همان جايی که ما بوديم نشست می گفت از چه شهرستانی هستيد گفتيم نی ريز گفت نزديک درياچه پريشان گفتيم نه بختگان.

خلاصه به هتل آبادان آمديم جايی که خوابش را هم نمی ديديم به قول علی اصغر اگر روزی به اين جا آمديم خيال می کردند آمديم برايشان کار کنيم در هتل که بوديم بچه های جهاد سازندگی نی ريز آمدند آن جا و ما هم پيش آن ها رفتيم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده