برادر شهید «حجت اله گوهری» در ذکر خاطره ای می گوید: برادرم دبیر بود و به عشق دفاع از وطن به عنوان بسیجی رهسپار جبهه شد اما من و او یک جفت پوتین داشتیم که نوبتی می پوشیدیم و سرانجام پس از شهادتش پیکرش را با همان پوتین های مشترک شناسایی کردم.

نوید شاهد ایلام؛ شهید حجت اله گوهری فرزند شمس اله پنجمین روز از تیر ماه 1339 در روستای بهرام آباد از توابع شهرستان مهران دیده به جهان گشود وی که تا مقطع فوق دیپلم تحصیل نموده بود به عنوان دبیر مشغول به خدمت بود جهت دفاع از وطن در لباس بسیجی در لشکر11 حضرت امیر (ع) منطقه شاخ شمیران مشغول به خدمت شد تا اینکه در بیست و سوم اسفند 1366 در عملیات والفجر 10 به علت اصابت تیر به ناحیه سر و گردن به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

پوتین های مشترک

من و برادرم حجت در هنگام سرما و یخبندان مشترکاً از آن پوتین ها استفاده می کردیم . این بار ایشان آن پوتین را در عملیات شاخ شمیران پوشیده بودند. در واقع، این آخرین نوبت پوشیدن پوتین ها توسط برادرم بود، زیرا در همان عملیات به شهادت رسیدند.

پیکر شهدا در ارتفاعات تپه مجید زیر دید دشمن بعثی بود و تا 17 شبانه روز امکان انتقال به پشت جبهه وجود نداشت. تا اینکه لشکر محمد رسول الله شروع به عملیات کرد و اجساد شهدا به دست نیروهای خودی افتاد.
به همراه یکی از اقوام با اخذ «برگه تردد» از لشکر 11، عازم کردستان شدیم، اما روز قبل پیکر شهدا را به کرمانشاه فرستاده بودند.

بلافاصله کردستان را به مقصد کرمانشاه ترک کردیم. وقتی به معراج شهدای کرمانشاه رسیدیم، مسئول معراج دستور داد کانکس های حاوی پیکر شهدا را باز کنند. یکی کی کانکس ها را نگاه کردم و پیکرهای شهدا را دیدم اما از برادر خبری نبود. با ناامیدی آخرین کانکس را گشتم، باز هم او را ندیدم. اشک از چشمانم جاری شد. شماره ی پلاک برادر را از من خواستند و به آن ها دادم. شماره ی پلاک برادر، کار را آسان تر کرد.

در سردخانه ای دیگر، یک جبعه چوبی را برایم باز کردند که پیکر مطهر شهیدی در آن آرام گرفته بود. تاریکی سردخانه از یک طرف و آغشته به خون بودن چهره، شناسایی را مشکل می کرد. از سرپرست معراج خواستم تا پیکر را به جلوی در که روشن تر بود بیاورند. در قسمت روشنایی، اولین چیزی که دیدم و با آن برادرم را شناسایی کردم همان پوتین های مشترک بود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده