نوجوانِ عاشق قرآن که در کربلای ۵ جاودانه شد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید احمدرضا خلجی در سال ۱۳۴۸ در خانوادهای مذهبی و متعهد به اسلام و قرآن دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی در زادگاهش، فرفهان، به اتمام رساند.
او از همان کودکی عشق و علاقه خاصی به نماز، قرائت قرآن و شنیدن نوارهای روضهخوانی حضرت موسی بن جعفر (ع) و کودکان حضرت مسلم داشت. احمدرضا اغلب برای مردم و همسالانش مرثیهخوانی میکرد و همگان مشتاق شنیدن صدای او بودند. روضهخوانی را از روی نوارهای مرحوم کافی آموخته بود و با شور و اخلاص میخواند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار تحصیل و کمک به پدر، بیشتر وقت خود را در پایگاههای مقاومت میگذراند. شبها با حضور در برنامههای نگهبانی، دین خود را به اسلام و انقلاب ادا میکرد.
با آغاز جنگ تحمیلی، بارها برای اعزام به جبهه تلاش کرد، اما به دلیل نرسیدن به سن قانونی، موفق به اعزام نشد. حتی یکبار بهصورت مخفیانه به جبهه رفت، اما او را بازگرداندند. سرانجام در سال ۱۳۶۵، پس از دو ماه آموزش در پادگان امام علی (ع) اراک، برای مدت سه ماه به جبهه سردشت اعزام شد.
پس از بازگشت از سردشت، تنها ده روز در خانه ماند و دوباره در تاریخ ۱ آذر ۱۳۶۵ بهعنوان بسیجی گردان کربلا از لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) به جبهه بازگشت. در عملیات بزرگ کربلای ۵ شرکت کرد و سرانجام در سوم بهمنماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید. پیکر پاکش به مدت ۲۰ روز در خاک شلمچه ماند و پس از شناسایی، در گلزار شهدای خمین به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید احمدرضا خلجی
بسم الله الرحمن الرحیم
"وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ"
(گمان مبرید که آنان که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.)
به نام خدایی که جانم در دست اوست، هستیام از اوست و بازگشتم به سوی او خواهد بود. وصیتنامهام را با یاد و نام اباعبدالله الحسین (ع) آغاز میکنم:
السلام علیک یا اباعبدالله...
با درود و سلام بر منجی بشریت، حضرت امام زمان (عج)، و با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام امت. با آرزوی پیروزی لشکریان حسین زمان بر یزیدیان دوران، شفای عاجل مجروحان و آزادسازی اسیران اسلام.
سخنی با پدر و مادرم:
ای پدر و مادر عزیزم، اگر فرزند خوبی برای شما نبودم، مرا ببخشید. از زحماتی که برایم کشیدید سپاسگزارم. در شهادت من اندوهگین نباشید، چرا که فرزندتان امانتی از سوی خداوند بود و او اکنون امانتش را باز پس گرفته است. شما باید افتخار کنید که توانستهاید خدمتی به جامعه اسلامی داشته باشید. در همه حال صبور و بردبار باشید و همواره پشتیبان ولایتفقیه بمانید، چرا که خداوند در قرآن میفرماید:
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ"
(ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و از رسول خدا و اولیالامر خود فرمان برید.)
از تمام اقوام و دوستان میخواهم که مرا حلال کنند. از همرزمانم میخواهم که راه شهیدان را ادامه دهند و تا زمانی که ظلم و کفر در جهان باقی است، جهاد را ترک نکنند.
سفارش به خواهران:
خواهران عزیزم، حجاب خود را رعایت کنید که بهترین زینت زن، حفظ حجاب است.
از همه مردم میخواهم که مرا حلال کنند و از خدا برایم طلب مغفرت نمایند.
اگر قرار است که در بستر بمیرم، دلم میخواهد که در سنگر بمیرم.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.
جنگ، جنگ تا پیروزی
احمدرضا خلجی – ۱/۱/۶۵
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی