خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
دوست و همسنگر شهید تعریف میکند: «آن قدر اشک از دیدگانش جاری شده بود که خاک زیر سرش را گِل کرده بود. دستی بر شانهاش گذاشتم ولی انگار در عالم دیگری سِیر میکرد و هیچ وقت متوجه حضور من در آن شب نشد.»
کد خبر: ۵۶۳۵۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد موسوی»
فرنزد شهید «سید محمد موسوی» نقل میکند: «کباب را لقمه میکرد و در دهانم میگذاشت؛ گاهی هم مرا میبوسید. مادرم گفت: اینقدر زهرا را لوس نکن، چون وقتی شما نیستید بهانه میگیرد. پدرم گفت: لوسش نمیکنم، میخواهم برای آخرینبار خندههای شیرین دخترم را ببینم!»
کد خبر: ۵۶۳۵۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
معصومه اسکندری دختر شهید«عبدالعلی اسکندری خانقاهی» تعریف می کند: پدرم خیلی عاشق امام بود وقتی تصویر امام (ره) را در تلویزیون میدید صلوات میفرستاد ما هم به سمت تلویزیون میرفتیم آقا را میبوسیدیم.
کد خبر: ۵۶۳۴۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
پدر شهید «محمد ولی یونسی» تعریف میکند: من و او با هم به سنگرهای تصرف شده دشمن بعثی برای سرکشی میرفتیم ایشان اکثر فشنگهای رسام را جمع میکرد و شبها به طرف دشمن شلیک میکرد، عاشق فشنگ رسام بود.
کد خبر: ۵۶۳۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
به مناسبت دههفجر؛
به مناسبت گرامیداشت ایامالله دههفجر، دانشآموزان، گلزار شهدای شهر الوند را غبارروبی کردند.
کد خبر: ۵۶۳۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «عابدین جعفری»
همسر برادر شهید «عابدین جعفری» نقل میکند: «ازش مصاحبه تلویزیونی گرفته بودند به عنوان مجروح انقلاب و دست آخر پرسیده بودند چه آرزویی دارد. گفته بود: فقط از خدا میخوام این قدر به من عمر بده تا پیروزی کامل انقلاب رو ببینم.»
کد خبر: ۵۶۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
خاطرهای از شهید «خلیل تختینژاد»
فرمانده شهید تعریف میکند: «دلسوزی خلیل برای حفظ تجهیزات نه تنها طول عمر تجهیزات را افزایش میداد بلکه باعث میشد روحیهی جهادی و دغدغهمندی نیروها رشد پیدا کند و...»
کد خبر: ۵۶۳۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
به مناسبت دههفجر؛
به مناسبت ایامالله دههفجر، پانزدهمین یادواره شهدای شهر بیدستان و یادبود شهدای حادثه تروریستی کرمان و شهدای غزه با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۳۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
مادر شهید انقلابی «مجتبی ارفعی زرندی» در خاطراتش میگوید: مراسم تشییع پیکری که برای مجتبی برپا شد بینظیر بود و تقریبا همه مردم شهر آمده بودند.
کد خبر: ۵۶۳۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
خاطرهای از شهید «علیاصغر یاوری»
خواهر شهید تعریف میکند: «اهل نماز اول وقت بود و همیشه به ما سفارش میکرد که نسبت به حجاب محکم و استوار باشیم.»
کد خبر: ۵۶۳۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرهای از شهید «عیسی نبیزاده»
برادرزاده شهید تعریف میکند: «ایشان با اعتمادی که پیش مردم داشتند، تعدادی کیسه برنج، چند حلب روغن و ... را برای این مراسم مُهَیا کردند. این کار عمویم کمک بزرگی به من و خانوادهام کرد تا این مراسم را برپا کنیم.»
کد خبر: ۵۶۳۱۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۵
همزمان با آغاز دههفجر؛
همزمان با آغاز دههفجر، با حضور مسئولان استانی و مردم شهیدپرور، مراسم گرامیداشت سالروز ورود حضرت امام(ره) به میهن اسلامی در قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۲۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
همزمان با آغاز دههفجر؛
همزمان با آغاز دههفجر، مراسم استقبال و گلباران قدمگاه نمادین ورود حضرت امام خمینی(ره) در گلزار شهدای قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۶۲۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱
دوست شهید «محمد خابوری» نقل میکند: «همسر محمد گفت: هرچیز که برای آدم مهم باشه، یادش میمونه. از لحظهای که میرفتن و برمیگشتن، لحظهها رو میشمردم. خودم رو در ثواب این کار شریک میدونستم.»
کد خبر: ۵۶۲۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱
پدر شهید «عادل جعفری شبکلائی» تعریف میکند: علاقه شدیدی به امام داشت و آماده و گوش به فرامین او بود. به خاطر عشق و ارادتی که به امام و انقلاب داشت، بیشتر وقت خود را در پایگاه با بچههای بسیجی میگذراند.
کد خبر: ۵۶۲۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
همرزم شهید «غلامرضا جلالی» تعریف میکند: برای انهدام تانک که با سرعت به مواضع خودی نزدیک میشدند اقدام نمودند که با شلیک چند گلوله آرپی جی توسط تانکها دشمن شناسایی و ظاهراً با ۶ گلوله مستقیم دشمن مفقود الجسد شدند.
کد خبر: ۵۶۲۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
خاطرهای از شهید «یوسفعلی سلیمی»
فرزند شهید تعریف میکند: «زمان جنگ شد و من با ایشان عازم جبهه شدم تا اینکه مدتی را از هم جدا شدیم. من در جایی و پدر هم در جایی دیگر مشغول مبارزه با دشمن بود و...»
کد خبر: ۵۶۲۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
خاطرهای از شهید «محمد دروگری دهبارزی»
همرزم شهید تعریف میکند: «در نمازها لحظهای صدای گریه بچهها قطع نمیشد، شروع گریه هم از آیه ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین بود. اولین کسی که زیر گریه میزد. علی بود و...»
کد خبر: ۵۶۲۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
خاطرهای از شهید «حسین داپرزه»
دخترخاله شهید تعریف میکند: «زمانی که شهید به مرخصی میآمد، همیشه ما بین حرفهایش از شهادت صحبت میکرد و با اطمینان بیان میکرد که خدمت سربازیاش همراه با شهادت وی پایان مییابد.»
کد خبر: ۵۶۲۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۹
پدر شهید «مهدی پورهاشم کله بستی» تعریف میکند: نسبت به بدحجابی یا بیحجابی حساس بود. مخصوصا به مادر خود رعایت حجاب و شرکت در جلسات مذهبی و بسیج را توصیه میکرد.
کد خبر: ۵۶۲۸۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸