هميشه مي گفت : هيچوقت براي من دير نيست ، من هم شهيد مي شوم .
بسم رب الشهدا و الصدقين

زندگي نامه شهيد ايمان اله آزاد حقيقي بالاشهري
شهيد ايمان اله آزاد حقيقي در تاريخ 1334/5/1در روستاي بالاشهر خفر پا به عرصه جهان گذاشت . خانواده محترم ايشان او را با رنج بسيار آن زمان بزرگ کردند و او را به مرز شش سالگي رساندند . شهيد دوران ابتدايي را در مدرسه بالاشهر خفر گذرانيد . و قبل از اينکه خود ، کار کند مدتي در نزد خانواده گذراند . تا اينکه در سال 1353 به خدمت مقدس سربازي رفت و دوران آموزشي را در شهر کرمان و بقيه دوره سربازي را در شهر کازرون به اتمام رسانيد . تا بالاخره در اوايل سال 56 به استخدام بيمارستان شهيد آيت الله بهشتي درآمد . در اوايل سال 57 با شروع اولين حرکتهاي انقلاب اسلامي دوش بدوش ساير برادرانش در کليه راهپيماييها شرکت مي جست . روحيه سرکش و آزاد و ايمانش به امام و انقلاب او را از بذر کوشش از هيچ يک از جنبه هاي مبارزاتي باز نمي داشت . در روزهاي حمله به شهرباني و کشتار وحشيانه ميدان شهدا بدست جنايتکاران شاه ، شهيد حقيقي ضمن اينکه فعالانه در مبارزه شرکت داشت . با تمام وجودش به انتقال مجروحين بيمارستان نقش عمده اي را ايفا مي کرد . او ساعتها با روحيه اي آهنين در بيمارستان به انجام کليه امر از جابجا کردن مجروحين تا انجام کارهاي فني بيمارستاني از پا نمي نشست . در جريان انقلاب با هزينه محدود خودش با خريد رنگ و کليشه به مبارزه فرهنگي مي پرداخت . عشق به امام و انقلاب در او چنان آتشي بپا کرده بود که خستگي نمي شناخت و هيچگاه لبخند زيبا و محجوبش را از لبان دور نمي کرد . با شروع جنگ تحميلي و شوق تجاوزات عراق که دست از آستين آمريکا و اسراييل بيرون آورده بود بارها تصميم به رفتن به جبهه گرفت ، ولي کمبود پرسنل در بيمارستان و گرفتاريهاي خانوادگي مانع حرکتش بود . ولي ايمانش هميشه چون خوره اي از درون او را مي خورد چنانکه هميشه مي گفت : هيچوقت براي من دير نيست ، من هم شهيد مي شوم . تا اينکه در اسفندماه 60 با وجود گرفتاريهاي خانوادگي و فقر شديد چنانکه شايسته تمام ياران امام است با شناختي کامل از انقلاب اسلامي رهسپار جبهه شد تا با دشمنان غدار انقلاب به جنگ بپردازد . و به آنها ثابت کند که هيچ نيروي تاب مقاومت در برابر ملتي که انقلاب يگانه شان کرده ندارد . بالاخره بعد از سه ماه مبارزه با مزدوران عراقي در حمله گسترده در1361/4/23در سن 27 سالگي به لقاءالله پيوست . و دعوت خالقش را لبيک گفت و زندگاني جاويد را شروع کرد و از زندگاني فاني دنيا هجرت کرد و به سوي خدا رجعت کرد . در پايان سفارش شهيد به امت غيور و شهيد پرور را تکرار مي کنيم که : خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .
 روحش شاد و راهش مستدام باد .





گزیده ای از وصیت نامه شهید:
اكنون زمان آن رسيده كه بفرمان حسين زمان خمينى بت شكن به ديگر برادران رزمنده خود پيوسته
وچون دربرابر كفر قرار گرفته ايم ديگر نشستن بكار نمى آيد چون به فرمان امام بزرگوار امروز روزى است كه اسلام احتياج به كمك دارد
اين دشمنان فقط با اسلام و انقلاب دشمنند و ما نبايد
لحظه اى غفلت كنيم





منبع: مرکز اسناد ایثارگران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده