پادگان شفیع خانی( پادگان گمنامان)پر از خاطره ها و آرامش بخش روزگار دل تنگي ها.
دل نوشته یکی از یادگاران 8 سال دفاع مقدس،شهید محمد شفیع خانی از دانشجویان مخلص تهرانی بود که برای اجرای طرح خدماتی بهداشتی به همراه همسرش به خرم‌آباد سفر کرد، وی مدتی در این شهر خدمت کرد و سپس مجذوب سپاه شد

یاد یاران شفیع خانی بخیر

به گزارش نوید شاهد به نقل از ازنا خبر،شفیع خانی پادگانی در نزدیکی دوکوهه   نام آشناي همه  لرستان است. ردپاي اکثرشهيدان لرستان را مي­تواني در  پادگان  شفیع خانی پيدا كني شفیع خانی قطعهای از خاک کربلا است، چرا که  قدمگاه بسیاری از  شهدا ست ، چرا که باید از اینجا محرم می شدند و با معدل بالا به معیادگاه شهادت می رفتند ( شهید محمد شفیع خانی  از دانشجویان مخلص  تهرانی بود که برای اجرای طرح خدماتی بهداشتی به همراه همسرش به خرم‌آباد سفر کرد، وی مدتی در این شهر خدمت کرد و سپس مجذوب سپاه شد ، بعد از مدتی مسئول ستاد تیپ 57 لرستان شد و سرانجام در عملیات «والفجر6» به شهادت رسید و نام زیبایش شد پادگان بچه های لرستان) وتا آخر جنگ  این پادگان بعنوان اختصاصی ترین  پادگان  لشکر 57 شاهد رفت و آمد رزمندگانی بود که جهت آموزش و باشگاه تربیت نفس  مورد استفاد قرار گرفت . در این محل گردان  هرشهر در قسمتی برای خود چادر هایی  بنا کرده بود  وگوشه به گوشه اش خاطرات زیادی را در سینه رزمندگان لرستان بجای گذاشته است چشم بسيجي، هنوز  آنقدر معرفت دارد كه وقتي ، از دور، چشمش به سوله های شفیع خانی  مي افتد، گرم گريه شود  هنوز هر رزمنده با خانواده که قصد زیارتگاه شلمچه را دارد ابتد ا به عیادت شفیع خانی می رود گرچه شفیع خانی بسیار پیر ضعیف و رنجور است  ولی باز  می تواند  به فرزندان ما راه ورسم جوانمردی و بزرگی و شیر دلی را بیاموزد  چرا که هنوز بوی تکبیر و صلوات و صدای رژه و پای  جند الله در آنجا بگوش می رسد

.. عشق به  شفیع خانی ، عشق به خدا و شهداست عشق به امام و خوبیهاست .  شفیع خانی  تمثيلي از عاشقي است. اولين پله نردبان شهادت.  شفیع خانی ، یکی از  سربندهای سرخ ، بر پيشاني خاك جبهه است.. شفیع خانی فقط يك پادگان، همراه با چند  سوله  نبود ؛. پايتخت معنوی هزاران هزار  بسيجي  جانباز سردار و رزمنده  و آشيانه پرستوهای بی نام و نشان است . شفیع خانی خاكي است پر از ستاره..

اين سوله های خالي هر كدام حكايتي هستند براي خودشان. گوش ات را روي ديوار هر كدام كه بگذاري، صدايي مي­شنوي. صداي دعا نماز گریه  مناجات  و تمرین عشق به خدا ، خیلی از گردانهای و واحد های لشکر 57 در این پادگان متولد شد و قد کشیدند و بعد در میان خون و آتش محو شدندو در آغوش مولایشان حسین آرام گرفتند

در این پادگان  همه لرستان بود  ، خرم آبادی ، پلدختری وبروجردی ، الشتری  ، الیگودرزی ،    در راز و نیاز حسینه مرکزی  در زور خانه ورزشی و در کلاس درس پادگان  در ورزش صبحگاهي

، در  شعارها و رجزها    لهجه ها و گویشهای خاص و مختلف  هر شهر را می شنیدی ... یه مالکه ؟؟(یعنی اینجا گردان مالک اشتره)

تابلوي گردانها را در میدان صحبگاه  دیگر نمی بینی ، گردان انبیا ، گردان كميل، گردان مالك، گردان ابوذر ، گردان ثارالله ، گردان محرم   ...  اينجا همه شيطنت مي­كردند،پوتین به پا و اسلحه بر دوش ، سر به سر هم مي­گذاشتند ، شور و حال داشتند. به خوبي مي­دانستند كه بعد از عمليات، خيلي­هايشان پرنده مي‌شوند، بچه­ها مي­گردند تا براي سفر آسماني­شان، همسفر پيدا كنند.

اکنون در این روزهای تنهایی جایی مغمومتر از آن نمییابی. دلش برای شهدا تنگ شده است و در انتظار قیامت است .

یاد پادگان شفیع خانی پر خاطره باد چرا که  پادگان شفیع خانی از بسیجها روح گرفته روحی جاودانه...

یاد صبحگاه شفیع خانی بخیر   یاد شب های حنابندان بخیر،صفدرلک (حاج احمد) جانباز 50 % 



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده