شهادت: 22/ اردیبهشت/ 1359 (سقز بانه) شهید حجت خرازی در بهار سال 1339 خورشیدی در شهرستان بهشهر در یک خانواده کارگری بدنیا آمد، در همان زمان کودکی و نوجوانی بسیار فعال بود و در آن دوران خفقان و سیاه رژیم طاغوت مرتب به مساجد میرفت و در مراسم و آیین های دینی شرکت میکرد و ...
برای من افتخار است که به اسلام خدمت کنم؛ شهيد حجت خرازی
نوید شاهد مازندران ؛ شهید حجت خرازی در بهار سال 1339 خورشیدی در شهرستان بهشهر در یک خانواده کارگری بدنیا آمد، در همان زمان کودکی و نوجوانی بسیار فعال بود و در آن دوران خفقان و سیاه رژیم طاغوت مرتب به مساجد میرفت و در مراسم و آیین های دینی شرکت میکرد و همیشه در هر کاری نام خدا را به زبان می آورد در خانه و چه در بیرون خیلی مهربان خوشرو بود و به دوستانش در موقع ضروری کمک میکرد و در طی دوران تحصیلی استعد بسیارعالی داشت و به امور صنعتی و فنی علاقه فراوانی داشت در مدرسه (دوره دبیرستان) دو سال قبل از انقلاب بهمراه چند نفر بخاطر کمک به دفتردار مدرسه بر سر چاپ اعلامیه امام به زندان سیاه طاغوتی رفت و مدت یک هفته در زندان بود. در اول انقلاب فعالیت زیادی بر علیه رژیم طاغوت داشت در مدرسه اولین بار عکسهای طاغوتی را پایین کشیدند و آنرا آتش زدند، مرتب به مسجد میرفت و در تظاهرات ضد رژیم فعالیت چشمگیری داشت و حتی هم در امور آذوقه رسانی به شهر شرکت داشت.
و همیشه ضد انقلاب را می کوبید و به آنها مجال نمی داد که برعلیه امام عزیز حرفی بزنند و در جواب آنها میگفت حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در مدرسه فعالیت داشت و هم در تداوم و استحکام انقلاب فعال بود در خرداد 1358 خورشیدی موفق به اخذ دیپلم شد و در پایان همان سال هم به خدمت سربازی رفت و میگفت که برای من افتخار است که به اسلام خدمت کنم و در یک ارتش مکتبی خدمت کنم و میگفت خدا را شکر که در یک محیط آزاد و بدون دخالت ابر جنایتکارها شرق و غرب خدمت کنم و همیشه خوشحال بود که نسلهای بعدی در این کشور اسلامی زندگی خواهد کرد.
خدمت آموزشی را در پادگان نوده بود و آن موقعی که ضد انقلاب در گنبد آشوب به راه انداخته و بحمدالله با شکست و ناکامی روبرو شد. بعد از دوره آموزشی خود داوطلبانه خواست که به کردستان برود و اشرار مسلح که دشمن اسلام و قرآن بودند از بین ببرد و در حین خدمتش در کردستان درگیری شدیدی بود. محل خدمت شهید سقز بود فعالیت چشمگیری در آنجا داشت روز عید 1359 که به خانه آمده بود میگفت که برای من ننگ است که ببینم خلقی در آنجا بدست گروه های اشرار ضد دین و اسلام به شهادت برسند و من در اینجا راحت باشم و همیشه میگفت انالله و اناالیه راجعون، مردن برایم در رختخواب ننگ است. انسان باید در راه اسلام قرآن خدمت کند و در اردیبهشت سال 1359 پس از دوازده روز محاصره که بدست ضد انقلاب انجام یافت و آنگاه پس از شکست محاصره دشمن به خلع سلاح دشمن پرداختند. خلاصه پس از درگیری ها با ضد انقلابیون در منطقه سقز بانه بطور غافلگیرانه ای در تاریخ 22 اردیبهشت ماه سال 1359 بوسیله ترکش خمپاره به شهادت رسید. شهید در آخرین نامه خود اینطور میگوید؛ مادرجان برایم گریه نکن و اصلا ناراحت نشو، من شهادت در راه اسلام را افتخار میدانم ما باید راه شهیدان را ادامه دهیم که پیروزی از آن ماست و شکست و ناکامی از آن دشمنان اسلام.

مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده