شهدای شهریور
ر حالی قلم را بر صفحة کاغذ می چرخانم و با قطرات تراوش شده از وجود خویش، قلب این کاغذ را مسوّد می دارم که در فضای آرام مسجد خانة خدا، جایگاه صعود انسان از رذالتها به سوی مراحل کمال انسانی، با قلبی مملو و آتشین و سرشار از عشق الهی و نهادی ودرونی غوغا آفرین نشسته ام.


نام شهید : ضربعلي

نام پدر : کاکا

تاریخ تولد : 1343

محل تولد : دهدشت

تاریخ شهادت : 62/6/20

محل شهادت : قصرشیرین

زیارتگاه :گلزار شهدای دهدشت

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

 ربنّا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انّک انت الوهّاب

 

 بهنام خدا و با درود به همة ناجیان و رهبران و پیغمبران الهی که انسانیت را از میان این زندگی فانی به سوی سیر الی الله سوق دادند و با درود به همة امامان و هادیان جامعة بشریت و درود بر نایب خاصش، امام امت، خمینی کبیر و به همة شهدای راه حق و حقیقت و شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و به همة کسانی که از میان شاخ و بن های پرپیچ  زندگی شرافتمندانه و با قدم های راسخ، راه انسان بودن و آزاد زیستن را انتخاب نمودند.

وصیت نامة خویش را آغاز می کنم، در حالی قلم را بر صفحة کاغذ می چرخانم و با قطرات تراوش شده از وجود خویش، قلب این کاغذ را  مسوّد می دارم که در فضای آرام مسجد خانة خدا، جایگاه صعود انسان از رذالتها به سوی مراحل کمال انسانی، با قلبی مملو و آتشین و سرشار از عشق الهی و نهادی ودرونی غوغا آفرین نشسته ام:در طول تاریخ، همیشه دو جبهة حق و باطل وجود داشته اند، در یک جبهه، مستضعفین و محرومین و ستم کشیدگان و در مقابل، اولیای‌ شیطان و پیروان قابیل و ستم پیشه گان، و این مبارزة هابیلیان و قابلیان تاریخ همیشه وجود داشته است و این شیعیان علی (ع) و حسین (ع) همیشه سوار بر ارّابة پیشرو بشریت با مبارزات انسانی خویش صفحات خونین تاریخ را ورق می زده اند و امروز بعد از چهارده قرن دوباره مردی از سلالة خون و پیام و تبار نبوت [ و] امامت به پا خواست و با دم مسیحایی  خویش روحی تازه در کالبد مرده و به خواب رفتة این امت دمید و آ نها را برای مبارزه با قابیلیان زمان فراخواند و چنان شد که دیدیم.همة بساط ظلم را ویران نمودند و امروز جبهة قابیلیان برآنند تا این نور الهی را خاموش نموده  و از جهانی شدن آ ن جلوگیری کنند، غافل از اینکه چراغی را که ایزد برفروزد هر آ ن کس پف کند ریشه اش بسوزد.و امروز ماییم که در صحنة حق و باطل انتخاب کنیم حق را یا باطل را و تا در صحنة مبارزة کارساز  و عملی باشیم، به قول امام حسین (ع) انتخاب کنیم یکی از دو جبهه را، وگرنه چه در حال نماز و  چه بر سر سفرة شراب تفاوتی نخواهد داشت و ما بر این اساس انتخاب نمودیم تا در این صحنة مبارزه بعد از 14 قرن به ندای « هل من ناصر » حسین(ع) لبیک گفته باشیم و اعلام بداریم اگر ما در روز عاشورا نبودیم تا تو را یاری کنیم، امروز در کربلای ایران فرزند تو را یاری می کنیم و با قلبی سرشار از عشق به ملیّت، ندای الهی  وی را لبیک می گویم و بعد از انتخابی راستین می روم تا همة تاریخ بدانند که من آگاهانه می روم، و می روم تا اعلام کنم که تا آخرین لحظة عمرم به مکتب و قرآن و  تاآن گاه که نیاز به مبارزه و دفاع از حریم مملکت اسلام باشد وفادار  می باشم.می روم تا با خون خویش نهال پر بار این مملکت را آبیاری کنم. می روم تا با شهادت خویش مظلومیت این امت و راسخ بودن تشیع سرخ علوی را برای همة ملت های دربند و مظلوم به اثبات برسانم. می روم تا در پیشگاه خداوند،  اگر نتوانستم خدمتی به مکتبم بنمایم، لااقل با خون مظلومانة خویش خدمتی کرده باشم.و اما وصیت من به امت شهیدپرور این است که جهت گرامی داشت و پاسداری از خون این شهیدان، در صحنه بودن خویش را حفظ نموده و  این مسئلة مهم را فراموش ننماید و آن هم  این است که هیچ گاه اطاعت و فرمانبرداری از این رهبر عالیقدر را فراموش نکنید و الّا فردا در پیشگاه پروردگار و خون این همه شهید هیچ پاسخی نخواهید داشت و بدانید که هر لحظه مسئولید! مسئولید تا زینب وار (س) پیام خون این همه شهید را به جهانیان برسانید و قوانین عالیه اسلام را عملاً به مرحله اجرا [ در] بیاورید.و پیامی هم به دوستانم و همة برادران گرامی دارم و آ ن  این است که اخوّت و محبت های گذشته را فراموش نکرده و با روحیه ای آگاهانه از دستاوردهای این انقلاب پاسداری نمایید و هیچ گاه سنگر انسان ساز را فراموش ننمایید که جایگاه صعود روحیّات عالی انسانی مسجد است و به قول امام کبیرمان« مسجدها سنگر است، این سنگرها را خالی نکنید » امیدوارم همچنین مطالعات خویش را تداوم  نموده و آگاهانه پیشتاز جریان های الهی بوده و هیچ گاه از روحانیت خدمتگزار و متعهد فاصله نگرفته و بدانید هنگامی در خط صحیح اسلام حرکت می کنیم که در زیر سایة روحانیت و با رهبری های این قشر آگاه و مبارز قدم برداریم.و اما سخنی با شما، پدر و مادران بزرگوارم! امیدوارم که در فقدان فرزندتان، هرچند که رنج های بی شماری را تحمل نمودید  شما پدر بزرگوارم! بارها  ناراحتی کشیدی و شب و روز در فکر فرزند عزیزتان بودید و ناملایم ی ها را برای پیشرفت ما تحمل می نمودید و شما مادر بزرگوار! چه شبها تا صبح نمی خوابیدید و خواب نازنین خویش را برای پرورش فرزندت بر خویش حرام می ساختی تا اینکه با همة تحمل ها ما را به اینجا رساندی، گریه و زاری ننمایید و صبر را پیشه خود بسازید که « ا نالله مع الصابرین » و برادران کوچکم را با تربیت اسلامی پرورش داده تا در آینده جای خالی مرا در سنگر حق علیه باطل پر نمایند و پاسدارانی لایق برای اسلام باشند و خواهرانم را زینب وار پرورش داده تا با صبر زینب گونه، امید همة استعمارگران را نقش بر آب کنند.و از تمام قوم و خویشان تقاضا مندیم که با صبری الهی راه همة شهیدان، به خصوص راه برادر شهید « حسین عادلزاده »و همة شهیدان را ادامه داده و اگر در این دوران عمر، ناراحتی از بنده دیدید به بزرگواری خودتان ببخشید.انتظار ما از همة عموها، پسرعموها، پسرعمه ها و اقوام  و خویشان این است که در عمل، تداوم حرکت شهیدان را اثبات نمایند.و اما در پایان وصیتی به شما دارم که بعد از مرگم دستانم را از کفن بیرون بگذارید! تا بدانید که هیچ با خود نبرده ام و چشمانم را باز بگذارید! تا اثبات کرده باشم که آگاهانه انتخاب کردم و نائل آمدم و یخ بر روی قبرم بگذارید تا به جای همه قلبم را آرامش بخشد.

 در پایان امیدوارم هیچ گاه اماممان را فراموش ننمایید! و در آخر هر نماز این ندا را سر دهید:

 خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

 

امیدواریم  آگاهانه و با اخلاص انتخاب کرده باشیم« انّ الاعمال بالنیّنات »

 مرگ اگر مرد است گو نزد من آی

                                         تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

 وی ز من عمری ستاند جاودان

                                           من ز وی جسمی بگیرم رنگ رنگ

 

 مورخة 61/8/30 ساعت 7/5

   بعدازظهر مسجد صاحب الزماندهدشت

منبع: بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده