او با مال و جانش در راه اسلام و انقلاب فداکارای کرد و با سرکوبی غائله‌ی گنبد به زادگاهش کُردستان بازگشت و به عضویّت سپاه بیجار درآمد و لباس سبز پاسداری را به تن کرد و در طول قریب به دو سال خدمت در سپاه بارها تا مرز شهادت پیش رفت...
نويد شاهد كردستان:

شهيدعلی‌عسکر نیکخواه

اوّل فروردین ماه سال یک هزار و سیصد و بیست و هفت در خانواده‌ای متوسط روستایی پا به عرصه‌ی گیتی نهاد. هفت ماهه از مادر متولّد شد. فکر نمی‌کرد زنده بماند. آن قدر نحیف و ضعیف بود که توان شیر خوردن را هم نداشت.

در زادگاهش روستای جعفرآباد ایّام کودکی را پشت سر نهاد و تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به اتمام رسانید. نوجوانی بیش نبود که پدرش بر اثر مخالفت با خائنین منطقه و ایستادگی در مقابل زورگوئی‌های آنان از ناحیه‌ی پا سخت مجروح شد و توان کار کردن را از دست داد و به همین دلیل راهی استان مازندران شدند و در شهرستان گنبدکاووس سکونت یافتند.

پس از چند سال زندگی در محل جدیدی که به همراه دیگر اعضای خانواده و از جمله برادر بزرگش علی‌اکبر به کار کشاورزی و باغ‌داری می‌پرداختند. به خدمت سربازی اعزام گردید و پس از گذشت نه ماه حضور در پادگان نظامی به همراه چند نفر دیگر از هم‌رزمانش اقدام به ترک خدمت نمود و در انجام خدمت سربازی در دوران رژیم ستم‌شاهی امتناع ورزید. اگر چه تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن ماه یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت مدام تحت تعقیب بود.

میان مردم محل از مقبولیّت بالایی برخوردار بود و همه او را به عنوان رادمردی باگذشت و دوستدار مردم می‌شناختند.

بعد از ترک خدمت سربازی، در یکی از خیابان‌های شهر گنبدکاووس مغازه‌ای را اجاره کرد و از طریق فروش لوازم خانگی امرار معاش می‌نمود. زندگی ساده‌ای داشت و با روحیّه‌ی قناعت به حداقل‌های زندگی بسنده می‌کرد و از تجمّلات و زندگی اشرافی‌گری به دور بود و مانند مردمان کم‌بضاعت جامعه زندگی می‌نمود.

از ماه ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه جمعی از دوستان هم‌فکرش جلسات شبانه تشکیل می‌دادند و فعّالیّت‌های انقلابی که در سایر استان‌ها از جمله قم و تهران و دیگر شهر‌های بزرگ صورت می‌گرفت را دنبال می‌کردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، او از مدافعین نظام نوپای اسلامی بود و با تمام وجود از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع می‌کرد، تا جایی که با عوامل ضدّ انقلاب در همان ماه‌های بعد از پیروزی انقلاب در رویاروی با عوامل ضدّ انقلاب و عوامل غائله گنبد بر اثر اصابت گلوله مجروح و چند ماهی در بیمارستان بستری شد.

ضدّ انقلاب به مجروحیّت او اکتفا نکردند و در اقدامی انتقام‌جویانه علاوه بر مجروحیّت مغازه‌ی او را غارت کردند و در نهایت به قصد گرفتن انتقام از او که در صف مقابل ضدّ انقلاب قرار داشت مغازه‌اش را به آتش کشیدند.

او با مال و جانش در راه اسلام و انقلاب فداکارای کرد و با سرکوبی غائله‌ی گنبد به زادگاهش کُردستان بازگشت و به عضویّت سپاه بیجار درآمد و لباس سبز پاسداری را به تن کرد و در طول قریب به دو سال خدمت در سپاه بارها تا مرز شهادت پیش رفت و در کمال شجاعت با گروهک‌های ضدّ انقلاب روبه‌رو می‌شد و هیچ گاه ترس و واهمه‌ای به دل راه نمی‌داد.

سرانجام در بیست و یکم فروردین سال یک هزار و سیصد و شصت در روستای صلوات‌آباد در مسیر جاده‌ی بیجار-تکاب در چند کیلومتری شهر بیجار در مصاف با گروهک‌های ضدّ انقلاب و مزدوران حزب منحله‌ی دمکرات، به همراه برادرش به شهادت رسید و در جوار مزار شهدای شهر بیجار مأوا گرفت.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده