روایتی خواندنی از خواب مادر شهید « مجید نوری»؛
مادر شهید « مجید نوری » می گوید: بی تاب شهادت فرزندم بودم یک شب به خوابم آمد و گفت: مادر چرا ناراحتی، آمده ام با هم برویم و بگردیم جاهایی با رفتیم که اصلا ندیده بودم. بعد از مدتی به سوریه رفتم و تمام جاهایی را که با مجید رفته بودم را دوباره در سوریه دیدم.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید مجید نوری 30خرداد 1340در شهر کرمانشاه به دنیا آمد.

از پنج سالگی به تقلید از بزرگترها نماز می خواند و بسیار کنجکاو بود و زیاد سوال می کرد.

سفر به سوریه

بعد از گذراندن تحصیلات دوره ابتدایی دوران راهنمایی را در تهران و دوره متوسطه را در دبیرستان دکتر هشترودی ادامه تحصیل داد و پس از آمدن به کرمانشاه در دبیرستان رازی و در رشته ریاضی فیزیک دیپلم گرفت. در دوران تحصیل همیشه شاگرد ممتاز بود و هوش بسیار خوبی داشت.

ایشان در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد. در سال 1359 در پی انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها به کرمانشاه بازگشت.

با شروع جنگ بدون اطلاع خانواده عضو سپاه و عازم جبهه شد و در حالی که خانواده دنبال ایشان بودند که از او خبری به دست بیاورند به مرخصی آمد و جریان را به پدر و مادرش گفت که به جبهه به جهت شناسایی رفت و از مادرش خواست که  برادرانش نفهمند که به جبهه می رود.

سرانجام در منطقه عملیاتی چغالوند گیلانغرب در تاریخ 27 اسفند 1359 به شهادت رسید و مفقودالاثر گردید.

مادر شهید می گوید: بعد از خبر شهادت مجید و مرگ همسرم بسیار بی تابی می کردم و همیشه کارم گریه و زاری بود و به فکر فرزندان دیگرم نبودم.

یک شب خواب دیدم مجید آمد و من را بغل کرد و همین طور چرخ می خورد و می گفت: چرا اینقدر ناراحتی می کنی؟ آمدم شما را ببرم، بگردیم. او مرا با خود به جاهایی برد که اصلا" ندیده بودم. صبح که از خواب بیدارشدم تا یک هفته انگار روی هوا بودم؛ سبک، مثل کسی که در آب شنا می کند. بعدها به سفر سوریه که رفتم هر کجا قدم گذاشتم، می دیدم اینجا را با مجید آمده ام.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده