«بعد از شهادت آقا محسن در منجیل برایش مراسم ختم گرفتیم دیدم شخصی لنگ لنگان به طرفم می‌آید نزدیک شد و پرسید: «صاحب این عکس که روی اعلامیه زدید، کیه؟» گفتم: «ایشون داماد ما هستن، شهید بلندیان، مسئول بیمارستان شهید رجایی و مسئول بهداری سپاه. با تعجب گفت نه بابا؟ گفتم چطور مگه؟ ...» ادامه این خاطره از شهید «محسن بلندیان» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

صاحب عکس!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محسن بلندیان»، یکم شهریور سال ۱۳۳۸، در شهر قم به دنیا آمد، پدرش حسن و مادرش عذرا نام داشت و صاحب یک پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار سیزدهم اسفند ماه سال ۱۳۶۴۵، در خاک عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

صاحب عکس!

نورالله بابایی از شهید محسن بلندیان روایت می‌کند: بعد از شهادت آقا محسن در منجیل برایش مراسم ختم گرفتیم دیدم شخصی لنگ لنگان به طرفم می‌آید نزدیک شد و پرسید: «صاحب این عکس که روی اعلامیه زدید، کیه؟» گفتم: ایشون داماد ما هستن، شهید بلندیان، مسئول بیمارستان شهید رجایی و مسئول بهداری سپاه. با تعجب گفت نه بابا؟ گفتم چطور مگه؟ شما ایشونو قبلاً دیدین؟ گفت بله پای من در اثر سانحه تصادف خرد شده بود و در بیمارستان شهید رجایی قزوین بستری بودم. دکتر‌ها از من پلاتین خواستند تا این استخوان‌های شکسته رو به‌هم وصل کنند. یکی از فامیل‌هامون رفت دنبال پلاتین، اما گیرش نیومده بود و تنها در دو جا پیدا کرده که می‌گفت خیلی گران بوده است.

یک روز، وقت ملاقات منتظر بودم تا فامیل‌ها به دیدنم بیایند، اما هیچ کس نیامد، جز یک جوان خوش سیما که با من به گرمی احوال‌پرسی کرد و حالم رو جویا شد. من هم سیر تا پیاز جریان رو براش تعریف کردم. کاغذی از جیبش درآورد و چیزی در اون یادداشت کرد. رفت سراغ تخت‌های دیگه و با اون‌ها هم همین‌طور گرم و صمیمی صحبت کرد. حرف‌ها و رفتارش خیلی به دلم نشست. نمی‌دونستم کیه، ولی خیلی ازش خوشم آمد.

دو ساعت بعد از رفتنش بود که من رو آماده کردند تا به اتاق عمل بفرستند گفتم چه خبر شده؟ گفتند پلاتین جور شد. اما الان صاحب این عکس رو خوب می‌شناسم. این همون جوانی بود که به دیدنم اومد، همان مسئول بیمارستان!

منبع: کتاب امدادگران عاشورایی

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده