يکشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۰
نوید شاهد: شهید علی بسطامی مدت 50 ماه در جبهه حضور داشت و سرانجام در يك عمليات گشت شناسايي جهت بررسي وضعيت تحرك منافقين در منطقه مهران در داخل خاك عراق، ضمن برخورد با مين والمرا در سپيده دم 7/3/1367 به همراه محمود پيرنيا و غلام رضايي نژاد به شهادت رسيد و همراه ديگر ايشان به نام ابراهيم محمدزاده، به درجه جانبازي نائل آمد. پيكر پاكش پس از تشييع در بخش صالح آباد شهرستان مهران به خاك سپرده شد.

فرمانده واحد اطلاعات و عمليات تيپ يكم اميرالمومنين(ع) لشكر4بعثت


(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)



تولد و كودكي:

علي بسطامي، فرزند رستم و هديه، در روز اول ارديبهشت ماه سال 1342 در
روستاي اما از توابع شهرستان ملك شاهي در خانواده اي اصيل و معتقد به اسلام
چشم به جهان گشود. با توجه به نقل مكان خانواده به شهر ايلام، تحصيلات
ابتدايي را در دبستان 25 شهريور و راهنمايي را در مدرسه دهخدا و دوره ي
متوسطه را در هنرستان فني امام خميني(فعلي) سپري كرد. در اوقات فراغت به
مطالعه كتاب هاي مذهبي از جمله كتاب هاي شهيدان مطهري و بهشتي مي پرداخت.
به ورزش مخصوصاً تيراندازي و شكار علاقه داشت و هرگاه فرصتي داشت به
كوهنوردي مي رفت. او كوهنوردي و تيراندازي را از مرحوم پدرش و همچنين
برادرانش به ارث برده بود.

رويارويي با انقلاب:

با آغاز انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمايي ها شركت فعال داشت و از پيش
تازان اين عرصه بود به طوري كه در يكي از شب ها زماني كه قصد داشت يك حلقه
لاستيك مشتعل را به گردن مجسمه شاه آويزان كند مورد حمله نيروهاي رژيم قرار
گرفت و در اثر تيراندازي از ناحيه پا مجروح و شبانه و به طور مخفيانه مورد
مداوا قرار گرفت. بعد از اين ماجرا چند شب را به خانه نرفت تا مبادا به
دست مأموران ساواك گرفتار شود و همين مسئله باعث ناراحتي خانواده مخصوصاً
مادرش شده بود، اما او بعد از چند روز در حالي كه از قسمت پا آسيب ديده بود
و مي لنگيد به خانه مراجعت كرد.

بعد از انقلاب:

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه محاربه و جنگ گروهك هاي ضدانقلاب بر عليه
انقلاب آغاز شده بود او آگاهانه وارد سنگر مبارزه با منافقين شد و با راه
اندازي گشت هاي شبانه و نگهباني هاي مسلحانه به مبارزه با آنها برخاست.

آغاز جنگ تحميلي:

با آغاز جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران علي بسطامي از طريق سپاه، با هدف
اطاعت از فرمان امام خميني و بيرون راندن دشمن از ميهن اسلامي به جبهه رفت و
در سمت هاي مختلف از جمله مسئوليت حفاظت اطلاعات، جانشيني و فرماندهي
گردان، معاونت اطلاعات، عمليات و همچنين فرماندهي اطلاعات عمليات صادقانه و
مخلصانه خدمت نمود و در عمليات هاي عاشورا، والفجر 9، كربلاي 1، كربلاي 4،
كربلاي 10، نصر 4، والفجر 4، والفجر 8 و ده ها عمليات چريكي شركت داشت.
علي بسطامي در عاشوراي ميمك به همراه همرزمان مدت 5 شبانه روز عاشقانه
جنگيد و آنگاه كه در محاصره قرار گرفت و تشنگي غالب شد لحظات زيبايي را در
توجه به خدا گذراند و خداوند نيز بذل توجه نمود و با درياي رحمت خويش آنان
را سيراب نمود. از علي بسطامي بعد از اين حادثه جز جسمي نحيف و قامتي
استخواني چيزي نمانده بود تا جايي كه دوستانش به سادگي قادر به شناختن او
نبودند.

خصوصيات اخلاقي:

او از دلسوزان واقعي بسيجيان بود و براي تخليه پيكرهاي پاك آنان بعد از
شهادت دل به دريا مي زد و در يك مورد براي آوردن پيكر شهيدان در شاخ شميران
مدت 12 ساعت در محاصره قرار گرفت. همراه هميشگي رزمندگان بود و خواب راحت
را بر خود حرام كرده بود. در شب هاي سرد، سنگر گرم خويش را ترك مي كرد و
همچون بسيجيان و نگهبانان راه خدا در سرما مي خوابيد براي اينكه درد و رنج
آنها را بهتر بفهمد. در مقابل زورگويي ها علي وار مي ايستاد و براي ياري
مظلومان پيش قدم بود بطوري كه هميشه مظلومان براي گرفتن حق خود به ايشان
مراجعه مي كردند. مقيد به مسائل ديني بود. اكثر اوقات روزه مستحبي مي گرفت و
در مراسم دعاي كميل و زيارت عاشورا شركت مي كرد. در ميدان هاي رزم هميشه
با لباس هاي منظم در حالي كه فانسقه اش را محكم به كمر بسته و كلاهي پلنگي
به سر داشت و همچنين كلتي به كمرش بسته بود ظاهر مي شد و به رزمندگان محكم
بودن و منظم بودن را آموزش مي داد. هميشه در مأموريت هاي خطرناك از جمله در
ميدان هاي مين حضور فعال داشت، او تنها كسي بود كه در ارتفاع استراتژيك
"گامو" كه تا پايان جنگ فتح نشد عمليات كرد و به مواضع خصم نفوذ كرد و از
موانع آن عبور نموده و همراه دو تيم عملياتي تا فاصله 10 متري دشمن رفته
بود و حتي صحبت كردن نيروهاي دشمن را شنيده بود. علي بسطامي هميشه نقطه
آرامش همراهانش در سخت ترين لحظه هاي رزم بود و اقتدار و هيبت و تجربه هاي
او هميشه به مثابه ستون خيمه براي رفقا و همراهانش بود.

نحوه شهادت:

وي مدت 50 ماه در جبهه حضور داشت و سرانجام در يك عمليات گشت شناسايي جهت
بررسي وضعيت تحرك منافقين در منطقه مهران در داخل خاك عراق، ضمن برخورد با
مين والمرا در سپيده دم 7/3/1367 به همراه محمود پيرنيا و غلام رضايي نژاد
به شهادت رسيد و همراه ديگر ايشان به نام ابراهيم محمدزاده، به درجه
جانبازي نائل آمد. پيكر پاكش پس از تشييع در بخش صالح آباد شهرستان مهران
به خاك سپرده شد.





نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده