يکشنبه, ۰۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۷:۵۵
نوید شاهد: در يكي از همين تظاهرات ها در خيابان فردوسي ايلام بر اثر تيراندازي مأموران از ناحيه ي پا مجروح مي شود و بدين صورت او يكي از اولين جانبازان انقلاب شد.
مشورت در کارها - خاطرات

ايشان سري پرشور و شعور داشت. از اخلاص و صميميت و صفاي باطني خاصي برخوردار بود كه همه را مجذوب خود مي كرد و قيافه اي دلاورانه، متين، باصفا و جذاب داشت.
بنده از خيلي قبل از طريق برادر بزرگوارشان در قبل از انقلاب با ايشان آشنا شدم. ايشان روستاي زادگاه خويش، مهر ملكشاهي را رها كرد و به ايلام آمد و تنگناها را در يك كنج محقر تحمل كرد. چون شنيده بود در ايلام خبرهايي هست؛ از انقلاب و امام خبري هست و شور و حالي در آن دوران نوجواني در ايشان به وجود آمده بود. دوران جديد، ايشان را به شهر كشاند. در تظاهرات هاي روزهاي انقلاب كه مردم جنود الهي بودند،و ايشان نيز به خيل ياران لشكر خدا پيوستند. در يكي از همين تظاهرات ها در خيابان فردوسي ايلام بر اثر تيراندازي مأموران از ناحيه ي پا مجروح مي شود و بدين صورت او يكي از اولين جانبازان انقلاب شد. در فرداي پيروزي انقلاب، شهيد علي ضمن پرداختن به تحصيل، سنگر مبارزه ي خود را در جاي ديگري از انقلاب شروع نمود. در ابتداي كار افكار التقاطي و نيروهاي منحرف و افراد بيگانه، انقلاب و نظام اسلامي را آماج حملات خود قرار داده بودند. او دريافته بود كه با تحصيل و شعور انقلابي مي توان با اين هجمه ي فرهنگي مقابله كرد. ايشان به عنوان عضو فعال دانش آموزي حزب جمهوري در كنار دوستانش حضور داشت. دوستاني كه بعداً باني اتحاديه ي انجمن هاي اسلامي دانش آموزان شدند. شهيد علي بسطامي در سنگر مدرسه، انجمن اسلامي را بهترين راه مبارزه و مقابله با افكار التقاطي و منحرف مي دانست. او اين سنگر را رونق بخشيد و اتحاديه را پايگاهي براي مبارزه با منافقين و منحرفين قرار داد و به اين منظور از جان و دل مخلصانه تلاش مي كرد. چه شب هايي را كه تا صبح بيدار بود تا از دستاوردهاي انقلاب اسلامي حفاظت كند. آن دوران خيلي دوران سختي بود و تا آدم در آن فضا قرار نگيرد مشكل است كه براي ديگران صحبت هاي گوينده قابل هضم باشد! شهيد علي همه چيز را رها كرده بود؛ خانواده، بستگان، نزديكان و ... . با تمام خلوص، خود را در معرض خطر قرار مي داد. در آن زمان يك ياالله، يا يك ياحسين گفتن به اين سادگي نبود. شهيد علي در چنين شرايطي از انقلاب دفاع مي كرد و ما امروزه ارزش تلاش هاي آن ها را در آرامش و امنيت خويش درك مي كنيم و اين گونه بدون هيچ گونه ترس و واهمه اي در كنار هم مي نشينيم و از شهدا صحبت مي كنيم. علي بسطامي با احساس مسئوليتي كه در خودش احساس مي كرد با شروع جنگ شايد به جرأت بگويم كه به عنوان اولين بسيجي داوطلب، وارد جبهه هاي جنگ شدند. چون در زمان جنگ، سازمان دهي لازمي براي اعزام مردم شهرمان به جبهه نداشتيم و جايگاهي براي جذب جوانان نبود، اتحاديه، چنين مسئوليتي را پذيرفت و سازماندهي دانش آموزان را براي جبهه عهده دار شد. شهيد بسطامي با همكاري شهيد غلام ملاحي توانستند عده اي را سازمان دهي و اولين گروه داوطلب بسيجي را در ايلام به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام كنند. اين حركت باعث زمينه ي تشكيل لشكر حضرت امير(ع) شد. شهيد علي بسطامي از كساني بودند كه سازمان دهي اين حركت مردمي را عهده دار شدند. بعد از اين حركت به فكر عضويت در سپاه افتادند. ايشان عادت داشتند كه در هر كاري مشورت كنند و با توسل به قرآن استخاره كنند و با توكل به خدا راه آينده را مشخص نمايند. او با دوستان اتحاديه و سپاه مشورت مي كردند. ايشان و شهيد اميدي هر دو با هم در يك روز به بخش پذيرش سپاه مراجعه كرده، و به عضويت رسمي سپاه درآمده، و به خاطر شايستگي و لياقت شان از مسئوليت هاي مهمي برخوردار شدند. اين دو با توجه به تجربه اي كه داشتند و به دست آورده بودند، در سپاه به عنوان مسئولين جذب و انسجام نيروهاي دانش آموزي انتخاب شدند و روز به روز شايستگي آن ها هويدا مي شد و خودشان را بهتر نشان مي دادند. اخلاصي كه در كارشان بود و حالات روحاني كه به صورت ذاتي و اكتسابي در وجودشان بود، ديگران را بيشتر مجذوب آن ها مي كرد. شهيد بسطامي در شرايط سخت و موقعيت هايي كه به عهده ي ايشان بود، به بهترين نحو عمل مي كردند و مأموريت ها و مسئوليت هاي مختلف را با شايستگي و كفايت تمام انجام مي دادند. شهيد بسطامي حالات جذاب و صميمي خاصي داشتند يكي از خصوصيات شان دوستي و صميميت خود را هميشه حفظ مي كردند و هيچ وقت ايشان را در حالت غمگين نديديم. هميشه با بچه ها بود و شوخي هاي جالب و جذابي مي كردند. در جبهه ي موسيان تعدادي از بچه ها چون: شهيد عجم ملكي، محمدتقي عباسي و شهيد علي بسطامي كه به عنوان پشتيباني در پشت خط بودند، در انتظار حضور در خط و آرزوي شهادت ناراحت و نگران بودند و اين حالات مغموم را شهيد علي و عجم ملكي از بين بردند. آن ها فضاي شادي برقرار مي كردند و شادي هاي معنوي و شوخي هاي دوستانه را در بين بچه ها به وجود مي آوردند. شوخي هاي علي واقعاً ادبي، اخلاقي و درسي بود براي هم رزمان ش و توصيف آن حالت ها براي بنده مشكل است. در عبادت سخت مقيد بود و نماز را سروقت مي خواندند. نيمه هاي شب بيدار و در گوشه اي تنگ و تاريك نماز شب مي خواندند و من بعدها پي بردم كه در آن گوشه ي تنگ تا نزديكي هاي اذان صبح گريه شبانه و راز و نياز مي كرد و سعي تمام داشت كه كسي متوجه اين حالات معنوي و راز و نيازها نشود. ايشان سخت مشتاق دعا بودند و همراه با شيهد اميدي فواصل زيادي طي مي كردند تا به مراسم دعاي كميل و دعاي توسل برسند و از فيض آن محروم نمانند؛ مثلاً به جمكران مي رفتند تا به زيارت آقا امام زمان در شب هاي چهارشنبه برسند و اين اعمال، شخصيتي مثل شهيد علي بسطامي را ساخت. پايبندي به جمع و جماعات يكي از خصايص شهيد بسطامي بود و پايبندي خاصي به نماز جماعت داشتند. وقتي در شهر بودند، حتماً نماز را به جماعت مي خواندند و مسجد جامع پاتوق ايشان و شهداي ديگر بود. اگر اين حالات اكنون وجود دارد، بانيان و بنيان گذاران آن حالات، شهداي ما بودند. آن چيزي كه شهيد علي و شهداي ديگر مقيد به آن بودند، او و دوستانش بدون هيچ تكلفي به خانه هاي همديگر مي رفتند و اوقات خود را نه با صحبت هاي پراكنده به قصد وقت كشي كه به خواندن قرآن و ذكر حديث و تحليل مسائل و اوضاع انقلاب مي پرداختند. آنان وظايف خويش را مشخص مي كردند. شهيد بسطامي در اين محافل، نقش اصلي و باني را ايفا مي كرد و بعضي اوقات در ميان خانواده ي شهدا، حضور پيدا مي كردند و به آن ها دلداري مي دادند. از ديگر پايبندي هاي ايشان دفاع از ارزش هاي انقلاب اسلامي بود.
هميشه از فضا و طبيعت سالم ايلام و كوه هايي كه حاكي از استقامت مردم ايلام بود، نهايت استفاده را مي كردند و مقيد بودند كه روزهاي جمعه دسته جمعي به كوهنوردي بروند. در كوه، حالات خاصي داشتند و در جمع آن ها سرودهاي انقلابي بامحتوا خوانده مي شد و از طراوت كوه نهايت استفاده را مي كردند. هميشه ذكر بر زبان شان جاري بود.
 براي انسجام بچه ها برنامه ريزي هاي خاصي را تهيه مي كرد. دانش آموزان را به بازديد و زيارت از مناطق جنگي مي بردند و بعداً ايشان هم راه شهيد اميدي در فرصت هاي مناسب ثبت نام مي كردند و زمينه را براي دانش آموزاني كه مي خواستند به جبهه اعزام شوند، فراهم مي كردند. چون نياز بود كه بيرون از جبهه ها كساني باشند كه حضور پيدا كنند و بازديد از جبهه ها زمينه ي خوبي براي جذب رزمندگان به جبهه بود، برنامه ريزي زمان بندي شده اي را تدارك ديد. روحيه ي ورزشكاري و علاقه به ورزش در شهيد علي بسطامي بالا بود. علاقه خاصي خصوصاً به ورزش كوهنوردي و ورزش باستاني و كشتي داشتند و چون براي رفتن به باشگاه هاي ورزشي وقتي پيش نمي آمد و شرايط انقلاب و جنگ طوري بود كه وضعيتي كه الآن هست، فراهم نبود، با دوستان نزديك كشتي هاي جانانه اي مي گرفت و بعد از اتمام كشتي با دوستان روبوسي كرده، به انجام امور رسمي و محوله مشغول مي شدند.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده