شهیدی در آستانه شصتسالگی؛ روایتی از حماسه و ایثار شهید ابراهیم طاهری
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید ابراهیم طاهری در یازدهم تیرماه ۱۳۰۴ در روستای فرفهان از توابع خمین چشم به جهان گشود. او از کودکی در کنار پدرش در مزرعه کار میکرد و تا سطح خواندن و نوشتن سواد داشت. در سال ۱۳۲۸ ازدواج کرد و در زمان شهادت، پدر هفت فرزند بود. پس از ازدواج، به شهر اراک مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید.
با آغاز جنگ تحمیلی، با وجود آنکه در آستانه شصتسالگی بود، از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. پس از چندین مرحله حضور در مناطق عملیاتی، سرانجام در سوم بهمنماه ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۵، هنگامی که به عنوان تکتیرانداز و بسیجی گردان جوادالائمه از لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) با دشمن میجنگید، در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه و سرش به شهادت رسید. پیکر این بسیجی دلاور در گلزار شهدای شهر خمین به خاک سپرده شد.
وصیتنامه:
بسمالله الرحمن الرحیم
"وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ"
(هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.)
به نام خداوند، پاسدار حرمت خون شهیدان.
با سلام و درود به پیشگاه امام زمان (عج) و درود بر پیشتازان انقلاب اسلامی که در رأس آنان امام خمینی، این پرچمدار حماسهی حسینی، قرار دارد. او که برای پیشبرد اسلام عزیز، بر طاغوتیان زمان خود پیروز شد و همچون ابراهیم بتشکن، تمام بتها را در هم کوبید و در مسیر برپایی پرچم اسلام در سراسر جهان گام برمیدارد.
امام عزیزمان ندای "هل من ناصر ینصرنی" سر داده است و ما نباید چون مردم کوفه عمل کنیم. بر ملت مسلمان ایران واجب است که پیام خمینی عزیز را لبیک گفته و درخت اسلام را با خون شهیدان سیراب کنند.
من در این دنیایی که هر لحظه خون بیگناهی به دست یزیدیان زمان، همچون ریگان و صدام، بر زمین میریزد، به دنبال نور الهی که در وجود روحالله متجلی شده است، با آغوش باز به سوی شهادت میروم تا شاید این فیض عظیم نصیبم شود.
ای ابرجنایتکاران! بدانید که ما از شهادت هراسی نداریم.
مادران! در این برههی حساس، برای فرزندانتان آرزوی پیوستن به علیاکبر حسین (ع) را داشته باشید و افتخار کنید که امانت خدا را به او بازمیگردانید. از رفتن فرزندانتان به جبهه نگران نباشید، بلکه آنان را به جهاد در راه خدا تشویق کنید. اگر در راه دین خدا قدم بردارید، خداوند شما را یاری خواهد کرد. چنانکه در قرآن کریم آمده است:
"إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ"
(اگر دین خدا را یاری کنید، خداوند شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد ساخت.)
عزیزان! اگر شهادت نصیب من شد، برایم گریه نکنید و اندوهگین نباشید، بلکه شاد باشید؛ چراکه شصت سال در این دنیای بیارزش زیستم و با زحمت، روزی حلال برای خانوادهام فراهم کردم. خدا را سپاسگزارم که در این راه مرا یاری کرد و در پایان عمر، شهادت را نصیبم ساخت و مرا به تنها آرزویم رساند.
ای همسرم!
امیدوارم که اگر در طول زندگی مشترک، در حق تو کملطفی کردهام، مرا ببخشی. من داوطلبانه برای دفاع از حق و اسلام به جبهه رفتم و شاید امتحان الهی من فرا رسیده بود. از اینکه شما و فرزندانم را تنها میگذارم، امیدوارم که مرا عفو کنید. ما ایمان داریم که نگهدار ما، خداوند است و او را قادر مطلق میدانیم. نگران نباش! امیدوارم که پس از من، فرزندانمان را آنگونه که من آرزو داشتم، تربیت کنی.
رضایم را رضاگونه، علیام را علیوار و حسینم را حسینی تربیت کن.
برای من گریه نکن، چراکه تو همسر یک لبیکگوی حسین زمان هستی. در پایان، از تو میخواهم زینبوار زندگی کنی و در برابر مشکلات استقامت داشته باشی.
فرزندان عزیزم!
شما، ماشاءالله و محمد عزیزم، راهی را که انتخاب کردهاید، ادامه دهید و بر دشمنان دین و قرآن بتازید، نه به خاطر من، بلکه برای خشنودی خداوند و پیروزی اسلام.
دختران مهربانم!
حجاب و عفت را سرلوحهی زندگیتان قرار دهید. تو، فاطمهوار و تو، زینبگونه، در زندگی استقامت و مبارزه کن.
خانوادهی عزیزم!
تا جایی که امکان دارد، فرزندانم را به تحصیل علم تشویق کنید. از شما، برادران و خواهرم، و تمامی خانوادهام میخواهم که برای من گریه نکنید، بلکه استوار باشید و راه حق را ادامه دهید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی