فاتحان خرمشهر
شهيد هميشه مى گفتند كه جبهه رفتن يك تكليف الهى است و من نبايد از اين تكليف الهى محروم بمانم و هميشه از خداوند خواستار شهادت بودند . و هميشه به ما سفارش مى كردند كه پس از شهادتم هيچگاه گريه نكنيد و بجاى گريه امام را دعا كنيد و همچنين براى پا بر جايى انقلاب و ظهور امام دعا كنيد .


نام شهید : قباد

نام پدر : محمدنبى

تاریخ تولد : 1336/2/17

محل تولد : یاسوج

تاریخ شهادت : 61/2/17

زندگینامه

ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله

خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده آنها در راه خدا جهاد مي كنند كه دشمنان دين را به قتل رسانند و يا خود كشته (شهيد) شوند .

در صبحگاه يكي از روزهاي آبان ماه سال 1336 هنگام عبادت و راز و نياز با خدا در خانواده مذهبي كودكي پاك چشم به جهان گشود كه وي را قباد نام گذاشتند . دوران كودكي را دامان خانواده فقر زده با تحمل مشكلات فراوان به سختي سپري نمود ، بعلت فقر فرهنگي و نبودن مدرسه در محل سكونت راهي مدرسه شد كه با محل سكونت حدود شش كيلومتر فاصله داشت و اين مسافت را همه روزه صبح ها براي رفتن به مدرسه طي مي كرد و شب هنگام به محل برمي گشت و با روشنايي ناچيز ناشي از هيزم تكليف خود را انجام مي داد. اگرچه مشكلات مسافت و فقر خانوادگي بسيار بود ولي استعداد خوب و زحمت زياد دوران ابتدايي را با موفقيت به پايان رسانيد و دوران راهنمايي و دبيرستان را در دهدشت و چرام گذرانيد و در سال 57 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد . از خصوصيا بارز ايشان كه موجب علاقمندي ساير همكاران و مردم نسبت به وي شده بود مي توان خوشرويي، محبت و تواضع و استعانت در مشكلات را نام برد . اخذ ديپلم وي مصادف با اوج گيري مبارزات امت مسلمان برعليه رژيم منفور پهلوي بود و بنا به دستور امام از رفتن به سربازي خودداري كرد تا اينكه در امتحان ورودي وارد دانشسراي راهنمايي شد . در مدتي كه دانشگاهها و دانشسراها تعطيل بود در افشاي جنايات رژيم و ارشاد مردم بوسيله پخش اعلاميه هاي امام نقش مؤثري داشت . با باز شدن دانشسراي راهنمايي دامنه مطالعات و مبارزات ابعاد وسيعتري به خود گرفت و پس از فرمان امام  مبني بر تشكيل جهاد سازندگي تعطيلات تابستاني را مشتاقانه در جهادسازندگي مشغول شد و رفت به نقاط دور افتاده دهات ضمن انجام كارهاي عمراني در بيداري و ارشاد مردم خصوصاً روشن نمودن جنايات خوانين فعاليتهاي شايان توجهي داشت . در آغاز سال دوم دانشسراي راهنمايي با هم منزل بودن با برادران مؤمن و متعهد در تشكيل جلسات و برنامه ريزيهايي كه در منزل و دانشسرا صورت مي گرفت و از طرفي حساسيت وي نسبت به گروهها و سازمانهاي منحرف بطوري در جريان برخورد دانشگاه از ناحيه گوش بوسيله چپي ها زخمي شد برعليه اين جريانات انحرافي فعاليت مي نمود . برادر شهيد در تابستان سال دوم دانشسرا به خدمت فعالانه در هيئت واگذاري زمين استان پرداخت و در معرفي زمين داران و خوانين تلاش بسيار داشت . شهيد روشنفكر در مدت دوسالي كه در دانشسرا بود ضمن مطالعه و بررسي خود با توجه به ضوابط و معيارهاي اسلامي با يكي از خواهران همكلاسي كه خود نيز در برنامه ها و فعاليتهاي مذهبي دانشسرا نقش بسزايي ايفا مي نمود در مهرما سال 59 با توجه به موازين اسلامي و بدور از هرگونه تشريفات تشكيل خانواده داد . در همين سال پست (محل كار) وي در سوق تعيين گرديد و در جلسات و برنامه هايي كه با همفكري چندين نفر از برادران صورت مي گرفت ، از جمله (كانون ايمان) در خودسازي خويشتن و افشاي جريانات و حركات انحرافي از جمله خط ليبرالي حاكم به سركردگي بني صدر نقش مهمي را ايفا مي نمود . برادر شهيد روشنفكر سال 1359 به عضويت شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي دهدشت درآمد و براي پياده كردن آرمانهاي حزب كه همان آرمانها و اهداف نظام جمهوري اسلامي مي باشد نهايت تلاش و كوشش را بعمل مي آورد و با توجه به رهنمودهاي اتخاذ شده از مكتب و رهبريت كه بوسيله حزب جمهوري اسلامي مشخص مي شد در مقابل جريانات و گروههاي منحرف موضع گيري و در ترويج اهداف مقدس جمهوري اسلامي دريغ نمي ورزيد . شهيد در تابستان سال60سرپرستي مدرسه راهنمايي مطهري دهدشت را بعهده گرفت. شهيد روشنفكر بعد از شروع جنگ تحميلي هميشه به سرگذشت جنگ مي انديشيد و هرگاه از طرف بسيج اعلام مي شد آمادگي خود را جهت اعزام اعلام مي كرد ولي بنا به مسئوليتي كه برعهده داشت با ايشان موافقت نمي شد. تا اينكه در روز 25 فروردين سال 61 كه مجدداً از طرف بسيج اعلام شد مراجعه ولي از اعزام وي خودداري شد . اما اين بار مخالفت ها و قيدها نتوانست مانع از رفتن وي شود و حتي بدون تشكيل پرونده در بسيج بر ماشين سوار و عازم نبرد در جبهه حق عليه باطل شد و سرانجام در روز 16 ارديبهشت 1361 به آرزوي ديرينه خود كه رسيدن به معشوق (الله) مي باشد رسيد و به درجه رفيع شهادت نائل آمد . يادآوري مي شود ثمره ازدواج شهيد روشنفكر يك دختر كوچك مي باشد .

 

سخن شهید:

شهيد هميشه مى گفتند كه جبهه رفتن يك تكليف الهى است و من نبايد از اين تكليف الهى محروم بمانم و هميشه از خداوند خواستار شهادت بودند . و هميشه به ما سفارش مى كردند كه پس از شهادتم هيچگاه گريه نكنيد و بجاى گريه امام را دعا كنيد و همچنين براى پا بر جايى انقلاب و ظهور امام دعا كنيد . 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده