شهدای رمضان
شهيد كريمدار غلامپور متولد 1344 در يك روستاي محروم بنام تنگ سريز چشم به جهان گشود خانواده شهيد بسيار فقير و عق مانده است وي در سن 6 سالگي وارد دبستان گرديد استعدادش فوق العاده خوب بود و بعد از پايان دوره ابتدايي وارد مدرسه راهنمايي گرديد وبه همين صورت وارد دبيرستان شد و در آغاز سال 1357 با شروع انقلاب روح پاك و مقدسش در بعد معنويت و سير انقلاب سير ملوكتي را بنا نهاد و شور و شوقش به اسلام بسيار زياد بود


نام شهید : كريمداد

نام پدر : احمدقلى

تاریخ تولد : 1344/3/10

محل تولد : تنگ  سريز

تاریخ شهادت : 61/5/7

محل شهادت : پاسگاه زيد

زیارتگاه : روستاي تنگ  سريز

 

زندگینامه

بسمه  تعالي

شهيد كريمدار غلامپور متولد 1344 در يك  روستاي محروم  بنام  تنگ  سريز چشم به  جهان گشود  خانواده  شهيد بسيار فقير  و عق مانده  است وي در سن  6 سالگي وارد دبستان   گرديد استعدادش فوق العاده  خوب بود  و بعد از پايان دوره  ابتدايي وارد مدرسه  راهنمايي گرديد وبه  همين  صورت  وارد دبيرستان  شد و در آغاز سال 1357 با شروع انقلاب روح  پاك  و مقدسش در بعد معنويت  و سير انقلاب سير ملوكتي را بنا نهاد و شور و شوقش به  اسلام  بسيار زياد  بود رفتارش طوری بود كه  هيچ  كس وي را  از فرزند خود جدا نمي كرد  خطش خط ولايت فقيه   بود و هميشه به  ياد اسلام اشك مي ريخت او هميشه شهادت  در چهره اش شعله  ور بود شهيد غلامپور تنها فرزند خانواده  بود او  هرگونه  اعلاميه و پوستري را به  محض  رسيدن   در ارگانهاي انقلابي ياسوج  بلا فاصله مي گرفت و تقسيم مي كرد در روستاهاي دور افتاده   تمام  شبهاي جمعه  را   با توجه  به  نوحه  سرايي و دعاي كميل مردم را غرق  دردرياي فيض و ديانت مي نمود شهيد  با همكاري  ساير رفقا در روستاي خودشان  انجمن اسلامي تشكيل  داد و مردم  را هميشه  به  واجبات  دعوت مي كرد  او در زمستان  1360بدون  اذن  پدر و مادرش راهي جبهه شد ولي چون تنها فرزند  خانواده  بود و خيلي عزيز بود رفتند  و مانع   او گرديدند تا اينكه  مجدداً در تير ماه  1361 راهي جبهه شد و در عمليات  پيروزمنانه  رمضان  هنگام  پيشروي بيپ از تعقيب دشمنان  اسلام  ناگاه  مورد اثابت  خمپاره  شصت قرار گرقته  و به  فيض شهادت  نائل گرديد .

 روحش شاد يادش گرامي باد .

وصیت نامه

ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص

خدا آن مؤمنان را كه در صف جهاد با كافران ماند صد آهنين همدست و پايدارند بسيار دوست دارد نمى دانم سخنم را از كجا شروع كنم از خانواده ام يا از اجتماع بهتر است اول از اجتماع و مسئولين جامعه شروع كنم كه خانواده ام نيز در جامعه خلاصه مى شود امروززندان آن زمانى است كه حسرت كربلاى حسينى در دل مانده باشد و نه حكايت از آن نبرد حق و باطل بله امروز ايران خود يك سرزمين كربلاست كل يوم عاشورا و كل عرض كربلا تمام روزها عاشورا و تمام روزها سرزمينهاى كربلاست هر فردى نيست به آگاهى و شناخت مكتبى كه دارد وظيفه اى و مسئوليتى نيست به اين انقلاب بر دوش دارد و من نيز با همه التهاب درونى ام و با وابستگى به خانواده ام همه و همه را در يك جمله وانهم اطاعت از امام خلاصه مى كنم و من به كسانم و همه هموطنانم و به دوستان اين سفارش را دارم كه مبادا مانند اهل كوفه امام را تنها بگذارند چون تنها گذاشتن امام بر خلاف رضاى خداست و تنها گذاشتن امام به بند كشيدن مستضعفين ايران بلكه تمامى مستضعفين جهان است من امروز كه اين وصيت نامه را مى نويسم در نزديكى خط اول كوشك كه همان خط دوم است هستيم انشاءالله آماده هستيم براى حمله با مستكبرين و ساعتهاى حمله نزديك و نزديكتر مى گردد هيچگونه وحشت و نگرانى در خود احساس نمى كنم بلكه خوشحال هستم كه اين آگاهى را دريافتم كه مى توانم بفهمم فرمان امام بلادرنگ اجرا شدنى است و با رضايت كامل مجرى آن هستم . اگر مسئله امامت اسلام در ميان نبود كى مى توانست مرا به نبرد اعزام كند هموطنان مسلمان و انقلابيم ولايت فقيه استقرار راه انبياست اسلام پس از گذشت سالها بارى ديگر حان دوباره اى گرفت قلب اسلام ولايت فقيه است پس ولايت فقيه را بايد سالم نگه داريم تا اسلام و جانش سلامت باشد و حالا چند جمله اى را با خانواده‌ام صحبت مى كنم . پدر و مادر و خواهران عزيزم ولكن خدا و اسلام را بيشتر دوست دارم اگر من شهيد شدم و شماهم مرا دوست داريد از شما مى خواهم كه براى من گريه نكنيد چون گريه شما من را ناراحت مى كند خوشحال و شاد باشيد كه شما نيز تنها فرزند و برادر خودرا در راه اسلام و قرآن قربانى داديد همانند ديگر سربازان اسلام در زمان پيغمبر(ص) و يا حسين بن على(ع) چنانچه خون ما رنگين تر از خون آنها نيست پدر و مادر عزيزم شما ديگر در پيش محمد (ص) و فاطمه زهرا(ع) ناراحت و نگران نيستيد چون تنها فرزند خود را ابراهيم وار و هاجروار در راه خدا قربانى داديد و بايد دعا كنيد كه خدا اين قربانى را بپذيرد پدر و مادر عزيزم ازشهادت نترسيم چون امام حسين (ع) مى فرمايد چرا از شهادت مى ترسيد مگر كودكى سراغ داريد كه از پستان مادرش بترسد شما بايد صبور باشيد چون ان الله مع صابرين خداوند صبر كنندگان را دوست مى دارد و اين دارد نيا آزمايش است خوشا بحال آن كسانى كه در اين آزمايش قبول شوند .

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده