«یک‌دفعه محمود شیطنتش گل کرد و مرا دنبال کرد، من که دم‌پایی بزرگ‌تر از پایم پوشیده بودم از پله‌های حیاط با عجله به طرف بالا یعنی ساختمان دویدم و این دویدن من با دم‌پایی بزرگ روی پله‌ها، صدای زیادی ایجاد کرد ...» ادامه این خاطره از شهید «محمود مافی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

محمود شیطنتش گل کرد!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمود مافی، دوازدهم فروردین ماه سال ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش مهدی، چای‌فروش بود و مادرش زهرا نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، پنجم مهرماه سال ۱۳۶۰، در محور آبادان-ماهشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش مسعود نیز به شهادت رسیده است.

محمود شیطنتش گل کرد!

خواهر شهید محمود مافی روایت می‌کند: برادرم خیلی شوخ‌طبع بود. یکی از خاطراتی که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم تنبیه مخصوص پدرم در مورد من و محمود بود در یکی از بعدازظهر‌های گرم تابستان که معمولاً موقع استراحت خانواده‌هاست، من و برادرم در حیاط خانه مشغول بازی بودیم.

یک‌دفعه محمود شیطنتش گل کرد و مرا دنبال کرد من که دم‌پایی بزرگ‌تر از پایم پوشیده بودم از پله‌های حیاط با عجله به طرف بالا یعنی ساختمان دویدم و این دویدن من با دم‌پایی بزرگ روی پله‌ها، صدای زیادی ایجاد کرد و همین‌طور باعث برخورد ساق پای من به تیزی پله‌ها شد و درد شدیدی گرفت که همراه با خون شد.

با این سروصدا‌ها پدرم از خواب بیدار شد. من که از درد پا گریه‌ام گرفته بود داشتم به طرف هال می‌رفتم که دیدم پدرم عصبانی به طرف من و محمود می‌آید گوش هر دوی ما را گرفت و در یک لحظه پیشانی ما دو نفر را محکم به هم زد؛ و این اولین تنبیه من از طرف پدرم بود، زیرا او هیچ موقع ما را تنبیه نمی‌کرد و این ماجرا در روحیه من به‌شدت تاثیر کرد، زیرا در عالم بچگی‌ام فکر می‌کردم حق من تنبیه نبود، زیرا مقصر نبودم.

منبع: کتاب کبوتران مدرسه (روایت زندگی چهار شهید دانش‌آموز دوران دفاع مقدس استان قزوین)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده